تاریخ

روابط پیامبر با یهود در مدینه

 قسمت اول: غزوه بنی‌ قینقاع

 اولین مواجهه نظامی رسول خدا با یهودیان بعد از سال دوم هجری بود، اما ریشه ای عمیق داشت. در قراردادی که پیامبر(ص) بعد از ورود به مدینه به‌عنوان قانون اساسی تنظیم نمودند، روابط متقابل یهود و مسلمانان روشن شده بود. اما به نظر می­رسید رابطه دوستانه با یهود که شاهد تسلط مسلمانان بر تمام آن نواحی بودند و آینده‌ی خویش را در خطر می‌دیدند، ادامه دار نماند. اسلام نیز دین یهود را از بنیان مورد انتقاد قرار می‌داد. در آیات قرآن، بنی‌اسرائیل مورد توبیخ قرار گرفته بودند. یهودیان تحمل این افشاگری تاریخی را نداشتند.

یهودیان، با لجاجت از رسول خدا(ص) سوالاتی می‌پرسیدند تا اسلام را زیر سوال ببرند و علاقمند به ارتداد مسلمانان بودند. اما اولین مواجهه جدی بین مسلمانان و یهود در مسئله تغییر قبله واقع شد. یهودیان به‌خاطر نمازگزاردن مسلمانان سوی بیت‌المقدس آنان را مورد لعن و طعن قرار می‌دادند که سبب ناراحتی رسول خدا(ص) و مسلمانان بود. با نزول آیه ۱۴۴ بقره، قبله از بیت‌المقدس به کعبه تغییر یافت. این واقعه برای یهود سنگین بود. آن‌ها تغییر قبله را شکستی برای خود و استقلالی برای مسلمانان می‌دانستند؛ ازاین‌رو به همراهی منافقان به تمسخر تغییر قبله پرداختند.

 یهودیان مایل بودند قبله‌ی مسلمانان به بیت‌المقدس بازگردد. پس اشراف یهود نزد پیامبر رفتند و گفتند: تنها اگر قبله بازگردد، از او پیروی می‌کنند. در برابر این اقدام، در آیه ۱۴۵ بقره به پیامبر اسلام(ص) گفته شد: برای اهل کتاب هر برهان و نشانه‌ای که بیاوری، از قبله تو پیروی نخواهند کرد و تو نیز از قبله آن‌ها پیروی نمی‌کنی. بعد از این واقعه فاصله بین یهودیان و مسلمانان بیشتر شد.

روابط پیامبر با یهود در مدینه - امین یاوران

 بعد از جنگ بدر، این اختلافات خود را  بیش تر نشان داد. طایفه­ ی یهودی بنی قینقاع که در داخل مدینه زندگی می­کردند، آتش اختلاف را روشن کردند. آنها از قدرتمند ترین گروه­های یهودی ومشغول زرگری و صنعت بودند.

 روزی زنی مسلمان از انصار، در بازار بنی‌قینقاع نشسته بود. فردی یهودی، پایین پیراهن او را به بالای آن سنجاق کرد. منازعه ای برسرهمین واقعه شکل گرفت و در آن یک مسلمان و یک یهودی کشته شدند. این اقدام، نشان از خیانت های بزرگ تر یهود بود که در جریان بود.

خداوند متعال، در آیه ۵۸ سوره انفال به رسول خدا(ص) فرمود : اگر می‌دانی گروهی در پیمان خیانت می‌ورزند، به آنان اعلام کن که همانند خودشان عمل خواهی کرد زیرا خدا خائنان را دوست ندارد. در پی آن رسول خدا(ص) به سراغ بنی‌قینقاع رفت، ایشان را جمع کرد و خواست اسلام را بپذیرند تا آن‌چه در بدر بر قریش رفت بر سرشان نیاید. بنی‌قینقاع گفتند: تو در بدر با عده‌ای جاهل به نبرد درگیر شدی، ولی ما بنی‌حرب (اهل جنگ) هستیم.

 نبرد در روز شنبه در نیمه شوال آغاز شد. قلعه بنی قینقاع پانزده روز در محاصره بود تا آن‌که تسلیم شدند و پذیرفتند هرچه رسول خدا(ص) حکم کند، قبول کنند. رسول خدا(ص) فرمود: یهودیان را دربند کنید. طایفه­ ی خزرج، که در جاهلیت، هم‌پیمانان بنی‌قینقاع بود، به‌خاطر اسلام از پیمان جاهلیت دست کشید و حمایتی از ایشان نکرد. تنها عبدالله بنِ اُبَیِّ خزرجی به رسول خدا(ص) اعتراض کرد و گفت: اینان در جاهلیت به او و طایفه‌اش خدمت کرده‌اند. به بند کشیده شدن آنان سبب این تصور شده بود که پیامبر قصد کشتن آن‌ها را دارد.

روابط پیامبر با یهود در مدینه 3 - امین یاوران

پیامبرخدا (ص) حکم به اخراج آن‌ها کرد. عبدالله‌ابن‌اُبَیّ اما همچنان اصرار داشت دراین‌رابطه با رسول الله صحبت کند. عویم بن ساعده مانع او شد. در این حال عبدالله با فریاد از بنی‌قینقاع می‌خواست مقاومت کنند.

  بنی‌قینقاع به او گفتند: در جایی‌که تو چنین  خوار شوی و ما نتوانیم وضع را تغییر دهیم نمی‌مانیم. آنها بدون آن‌که میانه شان با مسلمانان حتی یک تیر انداخته شود از مدینه رفتند و از خود مقدار بسیاری سلاح برجای نهادند.

صاعد بن صامت که خود هم‌پیمان یهود بود، مأمور اخراج آن‌ها شد. عبدالله بن ابی به این سبب او را توبیخ کرد. عباد در پاسخ او گفت: وقتی شما اعلام جنگ با رسول خدا(ص) را دادید نزد حضرت رفته و از شما بیزاری جستم. او به ابن ابی یادآور شد که دل‌ها دگرگون شده و اسلام آن پیمان‌ها را محو کرده‌است. به‌این‌ترتیب یک گروه از سه گروه یهودی مدینه آن شهر را ترک کردند و به منطقه اذرعات در شام رفتند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا