آسیب شناسی بیکاری
در سالهای اخیر، موضوع بیکاری فارغالتحصیلان به یکی از چالشهای بزرگ کشور تبدیل شده است. بسیاری از جمعیت جوان و بیکار امروز کشور، همان افرادی هستند که در دهه ۸۰ با تشویق و اجبار خانوادههای خود وارد بازار کار آزاد نشده و برای ادامه تحصیل روانه دانشگاهها شدند؛ تا بلکه بتوانند شرایط کاری خوبی برای خود مهیا کنند. اما نه آنها و نه خانوادههایشان فکر نمیکردند که روزی کشور به جایی برسد که حتی مقاطع دکتری و مهندسان نیز گرفتار بیکاری شده و نتوانند وارد بازار کسب و کار شوند؛ و سیل میلیونی جوانان تحصیلکرده، مجبور شوند یا در خانه بمانند و یا به مشاغل کاذب روی آورند. در حالی که نیاز کشور، به ویژه در حوزه صنعت و عمران، به جوانان متخصص و آموزش دیده بسیار زیاد است؛ اما به علت عدم هماهنگی بین بخش خصوصی و دولت، نرخ بیکاری، به ویژه در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری، افزایش پیدا کرده است. در ادامه با «رضا توکلیان» جامعهشناس و «محمد صمدزاده» استاد دانشگاه، به بررسی علت بیکاری موجود پرداختیم.
«رضا توکلیان» در این خصوص میگوید: «تحصیل، کسب مهارت، آموزش، شغل و برخورداری از رفاه نسبی در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، بهداشت و سلامت از جمله نیازهای اساسی برای تمام اقشار جامعه، به ویژه جوانان، محسوب میشود. اشتغال کامل افراد آرزوی بزرگ کشورهای جهان است؛ اما حتی در پیشرفتهترین کشورها هرگز اشتغال کامل وجود نداشته است. مطالعات نشان میدهد نرخ بیکاری در اقتصاد ایران در سالهای ۹۵- ۱۳۵۵ بیش از ۹ درصد بوده است. در دورههایی که اقتصاد کشور دچار رکود بود (مانند سالهای ۱۳۶۵ و ۱۳۹۱) به واسطه بیکاری ادواری، نرخ مشاهده شده بیکاری بیش از نرخ طبیعی آن شده است. بیکاری ادواری در اقتصاد ایران بر اساس مشاهدات گذشته، کمتر از چهار درصد ارزیابی میشود.»
وی بیان کرد: «نتایج طرح آمارگیری مرکز آمار ایران نیز گویای آن است که در سالهای (۱۳۹۵-۱۳۸۴) نرخ بیکاری در کشور به ویژه در میان زنان بالا بوده است. در این بازه زمانی، نرخ بیکاری در میان زنان و مردان هرگز از 4/10 درصد کمتر نشده است. نکته در خور توجه این است که به دنبال تشدید تحریمهای اقتصادی در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ نرخ بیکاری کاهش یافته و بعد از خروج از تحریمها، سیر صعودی را پیموده است. این رفتار چرخهای بیکاری را باید به نوسانات جمعیت فعال در این دوره نسبت داد. در واقع در دوره بعد از تحریمها، گرچه اشتغال در اقتصاد کشور افزایش یافته، اما ورود خیل عظیم جویندگان جوان کار به بازار، موجب افزایش نرخ بیکاری شده است. پدیده بیکاری در ایران اساساً از نوع بیکاری درازمدت است. این نوع بیکاری در ادبیات اقتصادی «بیکاری ساختاری» نامیده میشود. 6/47 درصد بیکاران به مدت ۱۹ ماه و بیشتر بیکار میمانند و مدت بیکاری 3/6 درصد آنها بین ۱۳ تا ۱۸ ماه است. بیکاری درازمدت نیروی کار در میان زنان شایعتر از مردان است.»
پیامد بیکاری جوانان
توکلیان در ادامه گفت: «بیکاری علل و اشکال مختلفی دارد که همیشه پیامدهای منفی زیادی برای فرد، خانواده و جامعه به همراه دارد. یکی از پیامدهای بیکاری، اعتیاد نیروی کاری است که در سن اشتغال قرار دارند. اعتیاد موجب تحلیل رفتن تواناییها و انرژی نیروی کار میشود؛ در نتیجه به مرور بیکاری و اعتیاد تشدیدکننده یکدیگر میشوند. برای جلوگیری از اعتیاد بهتر است افراد مهارتهای لازم برای مواجهه با مشکلات در زندگی را فرا بگیرند تا در مقابل فشارهای ناشی از بیکاری، طلاق، افسردگی، اضطراب به سمت مصرف موادمخدر پیش نروند.»
این جامعهشناس بیان کرد: «تجربه کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران، گویای آن است که در بسیاری از موارد سطح مزدها پایینتر از حداقل معیشت تعیین میشود و در عین حال تشکلهای کارگری از قدرت چانهزنی اندکی برخوردارند؛ بنابراین در جستجوی علل بیکاری باید به عوامل دیگر توجه شود. مطابق آمار اطلاعات شاخصهای عمده بازار کار در سال ۹۸؛ از ۸۳ میلیون و ۱۵۸ هزار نفر حدود ۶۱ میلیون و ۶۶۶ هزار نفر در سن کار و حدود ۲۱ میلیون و ۴۹۲ هزار نفر جمعیت کمتر از ۱۵ سال هستند. همچنین از ۶۱ میلیون و ۶۶۶ هزار نفر جمعیت در سن کار، حدود ۲۷ میلیون و ۱۶۷ هزار نفر را جمعیت فعال و ۳۴ هزار و ۴۹۹ هزار نفر را جمعیت غیرفعال تشکیل میدهد.»
جامعهشناسان تأکید دارند یکی از مهمترین دلایل بیکاری، فقدان مهارتهای کافی افراد جویای کار است. به طور قطع توجه به آموزشهای مهارتی میتواند تا حد زیادی زمینههای کاهش نرخ بیکاری در جامعه و به تبع آن کاهش جرایم و معضلات اجتماعی را فراهم کند.
جوانان تحصیلکرده بیکار
«محمد صمدزاده» استاد دانشگاه، در اینباره میگوید: «رکود حاکم بر بازار، قاچاق محصولات و کالاها و واردات بیرویه آن به کشور، عدم فرهنگ صحیح کار، مشکلات میان کارگران و کارفرمایان و قوانین سختگیرانهای که در این خصوص تعریف شده، هر یک مزید بر علت شده تا در نهایت در حوزه کار و اشتغال با چنین چالشهایی مواجه شویم. از مهمترین عوامل بیکاری قشر تحصیلکرده، در وهله اول بالا بودن توقع آنهاست. متأسفانه این روزها اغلب جوانان به خاطر اینکه بیشتر امر خود را مشغول به تحصیل در مدارس و دانشگاهها بودهاند و موفق به کسب مدارک در مقاطع کارشناسی، کارشناسیارشد و دکترا شدهاند، فکر میکنند که تنها در ردههای مدیریتی و مشاغل پشت میزنشینی باید وارد بازار کار شده تا موفق شوند. حتی با تفکری غلط عنوان میکنند که اگر قرار بود وارد مشاغل ساده، فنی، مهارتی و کارگری شوند که دیگر نیاز نبود تا راه دانشگاه را در پیش بگیرند. در واقع همین تفکر مهمترین دلیل بیکاری بیش از نیمی از جوانان تحصیلکرده جامعه است.»
صمدزاده تئوری بودن آموزشهای دانشگاهی را از دیگر عوامل تأثیرگذار در بیکاری تحصیلکردگان دانست و افزود: «یکی دیگر از علل بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی، کاربردی نبودن سرفصلهای دروس دانشگاهی و تئوری محور بودن آنها است. متأسفانه در نظام آموزشی کشورمان به این نکته کمتر اشاره شده است و دانشگاهها بیشتر به جنبه تئوری دروس اشاره میکنند. رشد قارچگونه دانشگاههای شبانه، آزاد، غیرانتفاعی، پیام نور و علمیوکاربردی با ارائه رشتهها و گرایشهای متعدد و سهولت ورود و فارغالتحصیلی از مراکز این دانشگاهها، از دیگر عوامل بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی است؛ زیرا این دانشگاهها باعث میشود سطح کیفی آموزشهای دانشگاهی به شدت افت کرده و شاهد سیل عظیم تحصیلکردههای ناکارآمد، بیکار، فاقد مهارت و دانش عملی و سردرگم باشیم. تنها نتیجه این دانشگاهها، درآمدزایی از طریق دریافت شهریه از دانشجویان است.»
این استاد دانشگاه بیان کرد: «یکی دیگر از عوامل افزایش فارغالتحصیلان بیکار در کشور، ناکارآمدی نظام آموزش عالی و ضعف این نهاد در ایجاد هماهنگی میان بازار کار و خروجی دانشگاهها و حتی خروجی متناسب با بازار کار است؛ چرا که درآمدزایی صِرف و عدم توجه به تناسب رشتههای دانشگاهی و بازار کار، موجب انباشته شدن فارغالتحصیل در برخی رشتهها شده است. این امر باعث شده امروز شاهد این حقیقت تلخ باشیم که به طور متوسط یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر از خروجی دانشگاهها نتوانند کاری متناسب با رشته تحصیلی خود پیدا کرده و به جمعیت بیکار کشور افزوده شوند. فراگیری آموزشهای مهارتی به وسیله جوانان، یک ضرورت و زمینهساز موفقیت در زندگی فردی و اجتماعی و رفع مشکل بیکاری است. تا زمانی که به ارتباط جدی آموزشهای مهارتی در کنار تحصیلات دانشگاهی دقت نشود، شاهد انبوه بیکاران خواهیم بود؛ چرا که هم اکنون بخش زیادی از دانشآموختگان به دلیل نداشتن مهارت کافی، بیکار هستند.»
صمدزاده افزود: «آسیبشناسان اعلام کردند تلفیق دانش با مهارت و خلاقیت، علاوه بر ایجاد اشتغال پایدار و توسعه، تأثیر مهمی در رشد، توسعه اقتصادی و توانمندسازی منابع انسانی دارد و باید در این زمینه توجه بیشتری صورت گیرد. آموزشهای مهارتی فنیوحرفهای باید متناسب با نیازهای بازار کار و ظرفیتهای شهرستان باشد تا باعث ایجاد شغل و تخصص در افراد شود. در واقع بیکاری موجود نتیجه نهادینه نشدن فرهنگ کار است. با توجه به توصیه بزرگان به اهمیت کار و کارآفرینی، باید فرهنگ کارآفرینی از مدارس ما، آن هم از مقطع دبستان آموزش داده شود.»
وی در انتها تأکید میکند: «معتقد هستم بیکاری بیدرمان نیست و چاره دارد؛ چرا که مدرکگرایی یکی از معضلات جدی تأثیرگذار در بیکاری است. در شهری مانند قم، غالب کارخانههای صنعتی استان از نبود نیروی ماهر رنج میبرند؛ اما همچنان قم در بیکاری جوانان صاحب رده است. به نظر میرسد آموزشوپرورش باید نوجوانان را در دو مقطع راهنمایی اول و دوم، با مقوله اشتغال آشنا کند تا با معضلات امروز در خصوص مدرکگرایی مواجه نباشیم.»