
آیه های خودمانی
خیلی ها می گفتن قرآن نور داره و گیراست؛ اما من حسش نمی کردم تا این که یه سری دل تنگی ها و بعدش یه سری نشونه ها اومد سراغم . با خودشون تشنگی آوردن . تشنۀ خدا شدم. دوست داشتم ذکر بگم؛ اما می ترسیدم از هر کسی ذکر بگیریم. تو دلم افتاد تو قرآن بگردم دنبال ذکر. من به قرآن رو آوردم ؛ ذکر ها هم به من.
خوش تیپ و مرتب باش
می گن استادی بوده که وقتی میخواسته نماز بخونه، حسابی تیپ میزده! حتی تو خونه هم که نماز می خونده ، با لباس کامل بوده؛ اما بعضیها ، بدترین لباسها و شلختهترین قیافهها رو موقع نماز دارن. لباسهای کثیف ، موهای ژولیده ، جورابهای سوراخ، پاهای بدبو! وقتی یه همسایه میاد دم در، حتماً باید یه دستی به سر و رومون بکشیم و لباس مرتب بپوشیم ، بعد در و باز کنیم ؛ اما به خدا که می رسه ، خیلی خودمونی می شیم! خدا گفته: ای مردم ! وقتی برای نماز حرکت میکنید، مرتب باشید :
يَٰبَنِىٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِد (اعراف ، 31) زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد ، با خود بردارید.
مخترعی به اسم خدا
خدا نکنه کسی ، یه دستگاهی ، وسیله ای ، چیزی بسازه . همه جمع میشن و بهبه و چهچه میگن! مثلاً روبات میسازن ، تاتی تاتی راه میره، هیگیر، هی سیماش اتصالی می کنه. آخر سر هم دود می کنه و می افته رو زمین!
خدا این همه موجود ریز و درشت خلق کرده ، از سلول و کوچکتر از اون تا پشه و مورچه، تا زمین و خورشید؛ ولی کسی آفرین نمی گه! کاش این آیه رو هر روز بخونیم و به خدا آفرین بگیم:
«فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ أَحسَنُ ٱلخَٰالِقِينَ (مؤمنون ، 14) بزرگ است خدایی که بهترین خلق کنندگان است. »
کاشت و برداشت
«گندم از گندم بروید ، جو ز جو» انتظار دیگه ای هم نمیره؛ یعنی آدم هر کاری که بکنه، نتیجهاش رو هم می بینه. نمی شه آدم گندم بکاره ، ولی جو درو کنه! این شده حکایت مردم این دوره و زمونه . بعضیها همه جور کار خلاف میکنن؛ کلاهبرداری ، حق رو ناحق کردن یا اذیت و آزار دادن . بعد هم انتظار دارن بچههاشون مثل دسته گل از آب دربیان! معلومه یه همچین آدمی ، به احتمال زیاد بچهاش از خودش بدتر می شه. گر چه استثناء هم هست.
«وَٱلبَلَدُ ٱلطَّيِّبُ يَخرُجُ نَبَاتُهُۥ بِإِذنِ رَبِّهِۦۖ وَٱلَّذِي خَبُثَ لَا يَخرُجُ إِلَّا نَكِدا (اعراف ، 58) زمین پاک، گیاهش را به دستور خداوندش میرویاند و زمین ناپاک ، جز گیاهانی کم و بیفایده نمیرویاند».