
تاریخ
تعریف تاریخ
درباره واژه تاریخ ، تعریف و توضیح آن و این که از چه زمانی بکار رفته است روایات متعددی در دست است. در تمدن اسلامی و تاریخ نگاری اسلامی ایرانی درباره منشا واژه تاریخ ، معنای لغوی و اصطلاحی آن بحثهای صورت گرفته است که در این مقاله بررسی میگردد. در معنای فنی تاریخ گفتهاند: تاریخ یعنی معلوم کردن احوال انبیا و امامان و فرمانروایان و وزرا و خلفا و حوادث بزرگ مانند جنگها و فتحها برحسب زمان، به همین سبب کتاب هایی که مشتمل بر این موضوعات همراه با تعیین زمان آنها بود، تاریخ نام گرفت.
«تاریخ» به صورت اشتراک لفظی در دو معنای متفاوت کاربرد دارد.
هنگامی که لفظ تاریخ استعمال میشود، ممکن است منظور گوینده، دانش تاریخ باشد که نام یک علم است و یا حوادث و وقایع انسانی در گذشته باشد که موضوع علم تاریخ است. متفکران زیادی متوجه این اشتراک لفظی و لزوم تفکیک آن هنگام بحث از تعاریف و مفاهیم تاریخ بوده و آن را بیان داشتهاند. مرحوم دکتر” شریعتی” در این زمینه مینویسد:
«در موضوع «تاریخ» تناقضی در لفظ است، هم در لفظ تاریخ در ادبیات فارسی و عربی و هم در همین لفظ در معادل انگلیسی، فرانسه و آلمانیاش. در هر دو فرهنگ، دو مفهوم مختلف تحت یک کلمه به کار میرود. میدانیم که یک «علم» وجود دارد و یک «موضوع علم»؛ مثلاً زمین، آسمان، عناصر و روان، موضوعهای علم است و زمینشناسی، هیأت، شیمی، جامعهشناسی و روانشناسی، «خود علم». کلمهی طب داریم که نام علم است و موضوعش بدن انسان و بیماریهای بدن انسان است؛ بنابراین موضوع این علم، لفظی به نام «بیماریهای بدن» دارد و خود علم لفظ دیگری به نام «طب»، اما در تاریخ، هر دو مفهوم، یعنی «موضوع تاریخ» و «خود علم تاریخ» در یک لفظ مشترک «تاریخ» بیان میشود».1
“مایکل استنفورد” هم این دو مطلب را از هم تفکیک میکند و تذکر میدهد که «موضوع تاریخ» از آگاهی داشتن به آن متفاوت است، اما دانش تاریخ را «خاطره تاریخی» مینامد و انواع آن را بیان میکند. وی در این باره مینویسد:
«در آغاز باید این نکته روشن شود که تاریخ یک چیز نیست، بلکه چندین چیز است. تاریخ هم عبارت است از چیزی که اتفاق میافتد (موضوع تاریخ) و هم تصویری که از آن در ذهن میسازیم (دانش تاریخ).
تاریخِ نخست همان چیزی است که ما میخواهیم باور کنیم که مجموعهای باشد از رویدادها یا موقعیتهای عینی، با وجودهای قابل شناسایی و قابلِ تشخیص واقع شده در زمان و مکان معین.
تاریخِ دوم عبارت است از ذخیره، یادآوری، بازآفرینی و باز فهم آن رویدادها و بالاخره تأثیر آنها بر شیوهی برخورد ما با رویدادها و موقعیتهای کنونی. با مسامحه، همهی این موارد را میتوان قلمرو خاطره نامند.».2
تقسیمبندی استاد مطهری از تاریخ
تاریخ نقلی: تاریخ نقلی، علم به وقایع و حوادث و اوضاع و احوال انسانها در گذشته است، در مقابل اوضاع و احوالی که در زمان حال وجود دارد.
تاریخ نقلی، اولاً، جزئی است؛ یعنی علم به یک سلسله امور شخصی و فردی است، نه علم به کلیات و یک سلسله قواعد، ضوابط و روابط؛ ثانیاً، یک علم نقلی است، نه عقلی؛ ثالثاً، علم به بودنهاست، نه علم به شدنها؛ و رابعاً، به گذشته تعلق دارد نه به زمان حاضر.
تعریف و ویژگیهای تاریخ علمی: تاریخ علمی، علم به قواعد و سنن حاکم بر زندگیهای گذشته است که از مطالعه و بررسی و تحلیل حوادث و وقایع گذشته به دست میآید.
تاریخ علمی مانند نقلی به گذشته تعلق دارد، نه به حال؛ و علم به بودنهاست نه علم به شدنها؛ اما، کلی است نه جزئی، عقلی است، نه نقلیِ محض.
تعریف و ویژگیهای فلسفه تاریخ: فلسفهی تاریخ، علم به تحوّلات و تطوّرات جامعهها از مرحلهای به مرحلهی دیگر و شناخت قوانین حاکم بر آن تطوّرات و تحوّلات است.
فلسفه تاریخ مانند تاریخ علمی، کلی است نه جزئی؛ و عقلی است، نه نقلی؛ اما برخلاف تاریخ علمی، علم به «شدنِ» جامعههاست، نه علم به «بودن» آنها و نیز برخلاف تاریخ علمی، مقوّم تاریخی بودن فلسفهی تاریخ، این نیست که به زمان گذشته تعلق دارد، بلکه این است که علم به جریانی است که از گذشته آغاز شده و ادامه دارد و تا آینده کشیده میشود. زمان «ظرف» این گونه مسائل نیست، بلکه بعدی از ابعاد آنهاست.3
1 – شریعتی، علی؛ انسان، مجموعه آثار 24، تهران، الهام، چاپ اول، ص251
2- استنفورد، مایکل؛ درآمدی بر فلسفه تاریخ، احمد گل محمدی، تهران، نی، چاپ اول، ص 421
3- مطهری، استاد مرتضی؛ جامعه و تاریخ، تهران، صدرا، چاپ هشتم، ص 70-77