
جانشین خدا
لویی پادشاه از سلطنت به زیر کشیده شد و به زندان افتاد. پسر جوان او هم در اسارت کسانی بود که پادشاه را از تخت به زیر کشیده بودند. آنها معتقد بودند اگر بتوانند اخلاق فرزند جوان شاه را خراب کنند، او متوجه نمیشود که چه مسئولیت بزرگی به او ارث رسیده است. پسر لویی را به نقطه دوردستی بردند. به او غذاهای عالی دادند تا او را برده و بنده غذا کنند. پیرامون او حرفهای رکیک میزدند، او را با زنان بدکاره آشنا کردند مدت شش ماه برای بیراهه بردن او تلاش کردند اما او مقاومت کرد و اجازه نداد آنها به خواستههایشان برسند. ربایندگان چون ناامید شدند، از او پرسیدند که چرا به آنهمه خوشگذرانی تن نداده است؟ پسر لویی در جوابشان گفت: زیرا من برای رسیدن به پادشاهی به دنیا آمدهام.
[به یادآور] هنگامی که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بر روی زمین جانشینی (نمایندهای) قرار خواهم داد.» (بقره، ۳۰)حضرت علی (ع) میفرمایند «من کرمت عليه نفسه لم يهنها بالمعصيه؛ هر کس برای نفس و شخصیت خود احترام قائل باشد، آن را با گناه خوار نمیکند.» (غررالحکم و دررالکلم، ص ۶۳۴)