
داستان و حکایتدل نوشته های شما
دل نوشته های من غریب
سرکار خانم مینو سلیمی
کد اشتراک:81214
دراین روزها درست عین باد کنکی هستم که دیگر حتی ظرفیت یک نفس اضافی را نداشته ودر حال انفجارم…!
مثل ابری تیره و دلگیر فقط بغض دارم و حس شدید خفگی
هر آن نفسم را بند می آورد.
نقشه های شوم بیگانگان برای نابودی وبه خاک وخون کشیدن سرزمینم، ایران عزیزم تمامی ندارد.
از طرفی هم مقصر خودمان هستیم،
که بهانه دستشان می دهیم.ما توپ ومیدان را برایشان مهیا می کنیم وآنها بازی می کنند و به خودمان گل می زنند.
تا کی باید باوحشت دستمان را محکم روی گوشمان قرار دهیم تا مبادا خزعبلات و اراجیف این مفت گویان را بشنویم. ما مردم عادی شدیم چوب دوسر فنا…!
نمی دانم چه خواب هایی برایمان دیده اند.
خدا رحم کند…