
دنیای تشنه
در هند، کافی است میوه از دستتان روی زمین بیفتد تا سبز شود، بروید و درخت شود. در کشوری که خاکش چنان حاصل خیز است که می ترسم آدم ها روی آن جوانه بزنند، یک چهارم مردمش دارند از گرسنگی می میرند.
پنجاه هزار سد روی تمام رود های جهان ساخته اند و یک قطره آب بدون دست کاری به دریا نمی رسد. باز بحران آب جهان را گرفته است. مراتع بیابان میشوند و چرای بی رویۀ جرثقیل ها از محیط زیست، محیطِ نیست ساخته.
دو برابر بی خانمان های جهان، خانۀ خالی افتاده.
در این بی آبی، پناهنده ها در کمپ هایی می خوابند که دیوارشان نم برداشته. جهان یک و نیم برابر خودش غذا تولید می کند و نصف آفریقا استخوان سینهشان چسبیده به پوستشان و تکه تکه هایش توی عکس ها نمود دارد؛ مثل سیکس پک.
با پروتئینی که ثروتمندان دفع می کنند، می شود یکی از کشورهای گرسنۀ دنیا را سیر خواباند.
جنگ، آن قدری که کودک شیر خواره کشته، مرد جنگی نکشته است.
می خواهم بگویم یک جای کار می لنگد. یک چیزی کم است. همۀ این جمعهها، جمعۀ سیاه است و تمام جهان میدان ژالۀ سابق.
می خواهم بگویم از تمام جهان فقط یک «تو» جا افتاده محبوب من!