
راه های تقویت وجدان کاری
راههای تقویت وجدان کاری
هرچند شناخت و حذف عوامل تضعیفکننده وجدان کاری میتواند گامی مهم و اساسی در تقویت وجدان کاری بهحساب آید، اما توجه به برخی اقدامات میتواند به تقویت وجدان کاری، کمک بسیار مفید و مؤثری بنماید.
١ – ایجاد و تقویت تعهد دینی
التزام به تعهدات دینی، بهترین نوع و زیباترین روش رعایت وجدان کاری در جامعه میباشد؛ زیرا همانگونه که گذشت، انسان با دیندار بودنش، بطور مؤکَّد و مشخص پای یکایک تعهدات و فرامین وجدانی را امضاء نموده است.
«تعهد دینی» به لحاظ الهی بودنش، از همه تعهدهای دیگر مستحکمتر و نافذتر است و هیچ الزام دیگری نمیتواند آدمی را بهاندازه الزام الهی و پیمان مقدس معنوی به کار و تلاش صحیح وادار کند.
همانگونه که در توضیح مفهوم وجدان، و وجدان کاری نیز گفته شد، بین دین حقیقی و وجدان سالم بشری هماهنگی کامل و تنگاتنگی وجود دارد تا جایی که میتوان گفت: انسان مؤمن، مصداق عینی و کامل انسان با وجدان است.
بنابراین، مؤمن حقیقی، هیچگاه ندای وجدان را نادیده نمیگیرد و هرگز تسلیم هواهای زودگذر نفسانی نمیشود. عالم را محضر خدا میداند و در محضر او معصیت و تخطی از موازین حق را جایز نمیشمارد. در ارزیابی صحت عملکرد خود نیز وجدان خویش را بهعنوان داوری امین و بیطرف به قضاوت و داوری فرامیخواند و بر قضاوت صادقانه او باکمال صداقت و اخلاص گردن مینهد، در بررسی صفات مؤمنان به نقطههای روشنی برمیخوریم که تنها وجود یکی از آنها کافی است که مؤمن را به بهترین و بالاترین وجهی ملزم و مقید به رعایت وجدان کاری نماید، بهعنوان نمونه میتوان گفت که قرآن کریم، همه مؤمنان را نسبت به وفای عهد ملزم و مقید میسازد و آن را از اوصاف ابرار و متقین میشمارد و در این مورد هیچ تفاوتی بین تعهدات شرعی او و سایر تعهداتی که در برابر جامعه و افراد آن پذیرفته قائل نیست؛ چنانکه در آیه ۳۴ سوره مبارکه اسرا میفرماید:
«… وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْئُولاً » [1]
همه به عهدهای خود وفا کنید که هر کس در برابر تعهدات خود مورد سؤال قرار خواهد گرفت.
۲- تقویت حس مسؤولیت پذیری
احساس مسؤولیت، جوهره اصلی انسانیت، و مرز بین انسان و سایر موجودات میباشد. انسان بی مسؤولیت و انسانی که جز انباشتن شکم و ارضای شهوات هیچ دغدغه دیگری ندارد و برای خود در برابر «وجدان»، «جامعه» و از همه مهمتر آفریدگار خود هیچ وظیفه و مسؤولیتی را قائل نیست، از مرز انسانیت و فضای حقیقی آن بیرون است. ازنظر قرآن کریم، اینان نهتنها از مرز انسانیت بیرونند، بلکه از هر حیوانی نیز پستتر و بیمقدارترند.
قرآن میفرماید: «…. أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ» [2]
آنها، همانند چهار پایانند بلکه از آنها هم پست تر و بیمقدارترند، آنها همان انسانهای غافل [و بی مسؤولیتند].
ازاینرو، یادآوری این نکته اساسی و نیز ایجاد و تقویت حس مسؤولیت پذیری در برابر وظایف گوناگون فردی و اجتماعی، میتواند در تقویت «وجدان کاری» یکایک افراد مفید و مؤثر واقع شود و آنها را به ارزشهای حقیقی انسانی واقف سازد و از گرفتار شدن در دام انواع خیالپردازیهای بیاساس و وسوسههای گمراهکننده نفسانی و شیطانی بازدارد.
٣- تقویت حس امانتداری
اگر حسّ امانتداری در یکایک افراد جامعه تقویت شود و ارزشی که اسلام برای این عنصر مهم اخلاقی و اجتماعی قائل است بهخوبی در جامعه جای خود را پیدا کند و آگاهی و شناخت صحیح نسبت به دامنه گسترده «امانت» و «خیانت» تشریح و تفهیم گردد، زمینه مساعدی برای گسترش «وجدان کاری» در سطح عموم فراهم خواهد شد.
در برداشت ساده و ابتدایی از مفهوم امانت، این مفهوم تنها در نگهداری و مواظبت کامل از اموال و نوامیس مردم منحصر میشود، غافل از آنکه رعایت امانت در معنای واقعی و گسترده آن شامل همه تعهداتی است که انسان به آن گردن نهاده است؛ بهطور مثال: وقت مردم امانتی است در دست بسیاری از کارمندان و مسؤولان و یا جان مردم امانتی است در دست پزشکان و مسؤولان امور درمانی و بهداشتی جامعه و از همه مهمتر روح آدمی امانتی است در دست متصدیان تعلیم و تربیت و فرهنگ جامعه و همینطور موارد دیگری از این قبیل، همه و همه امانتهایی است که هر یک بهنوعی باید نسبت به پاسداری و حفظ و حراست از آنها پایبند و مقید باشیم.
امانتداری در «کار»، مستلزم دو مسألۀ بسیار مهم و اساسی است که رابطه تنگاتنگی باوجدان کاری دارد.
۵۔ جدّیت و اهل عمل بودن مسؤولان
اگر انعکاس و تأثیر کردار مسئول یک سازمان را به تأثیر اعمال «پدر» در خانواده تشبیه کنیم، سخنی بهگزاف نگفتهایم. مسؤول یک سازمان درواقع مبلغی است که چه بخواهد و چه نخواهد با زبان عمل، زیردستان خود را به صلاح یا فساد، به وجدان کاری و یا به بیوجدانی در کار، فرامیخواند.
پیام عملی، گرچه پیامی غیرمستقیم است ولی هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی، بسیار نافذتر از پیام مستقیم لفظی و گفتاری میباشد و تبلیغ عملی و غیرزبانی از روشهای بسیار مهم دعوت اسلامی است و قرآن کریم با نکوهش موعظه گران بیعمل میفرماید:
«أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ …. » [3]
آیا دیگران را به نیکی فرامیخوانید و خودتان را فراموش میکنید؟
بنابراین، جدیت و تلاشگري مسؤول و بالاترین مقام یک سازمان، آینه و الگویی است که دیگران بهطور طبیعی از آن تأثیر میپذیرند و بدینسان زمینۀ مساعدی برای تحکیم و تعميق وجدان کاری به وجود میآید.
۶- ارج نهادن به ابتکارات و خلاقیتها
یکی از نشانههای بارز وجود «وجدان کاری» در یک سازمان یا جامعه، مسألۀ ابتکارات، ابداعها، خلاقیتها و نوآوریهای پیدرپی و جالبتوجه است؛ زیرا فردی که در انجام وظایف خود از وجدان کاری لازم برخوردار است همواره به فکر ارتقای کیفیت و کمیت کار خود هست و همیشه میکوشد تا کار محوله را به بهترین و مطلوبترین شکلی انجام دهد و به همین دلیل در پی کشف راههای صحیحتر و نزدیکتر و ساختن ابزارهای پیشرفتهتر و کارآمدتری خواهد بود.
بنابراین، توجه به این امور و ارج نهادن به آنها و ترغیب و تشویق کارکنان نسبت به آن میتواند نقش مؤثری در ایجاد وجدان کاری در مجموعه کارکنان و فراگیر شدن فرهنگ صحیح کار در سازمان و جامعه داشته باشد. به این منظور، در ارزیابیها و ارزشگذاریها باید به این موارد توجه کامل داشت و کار هرکسی را به نام خود او مورد ارزیابی قرارداد و از دخالت دادن سایر عوامل جنبی و امتیازات غير اکتسابی مانند نژاد، خانواده، نسبتها و… جداً پرهیز نمود.
در نامه امیر مؤمنان علی (ع) به مالک اشتر، در این خصوص چنین آمده است:
رنج و تلاش هرکسی را عادلانه ارج بنه و به دیگری نسبت مده و در بها دادن به آن کوتاهی نکن. هرگز مباد که شرافت و شخصیت کسی وادارت کند تا کار و رنج کوچکش را بزرگ بشماری و یا کار و تلاش بزرگ شخص گمنامی را کوچک ببینی! [4]
از این قسمت نامه حضرت مطلب مهم دیگری نیز استنباط میشود و آن اینکه: نتیجه مثبت هر کار باید به نام انجام دهنده آن تمام شود و آن گونه نباشد که در یک تشکیلات و سازمان، جانفشانیها و ابتکارات افراد فقط بهحساب رئیس آن گذاشته و به نام آن ثبت گردد و هیچ نامی از مباشرِ عمل در میان نباشد.
اگر کار نیک و محصول زحمات طاقتفرسای یک فرد فقط در پرونده انجام دهنده آن ثبت گردد و شخص دیگری بهجای او در سایۀ کار و زحمت او به نام و نان نرسد و آن را نردبان ترقی خود قرار ندهد، میتوان امیدوار بود که روحیۀ تلاش و خلاقیت و امید به تلاشهای بعدی بهطور روزافزون بیشتر گردد.
۷- ایجاد روحیه همکاری بجای رقابتهای ناسالم
بسیار شنیدهشده است که «رقابت» موجب فعالتر شدن نیروی کار میشود. ولی باید توجه داشت که این قاعده به لحاظ عدم کلیت آن و گاه به دلیل آسیبپذیری و افراط، همیشه قرین موفقیت نیست. بلکه در برخی موارد «سبقت گرفتن» در کار به «سرعتگیری» از کار دیگران تبدیل میشود و در پارهای مواقع تلاش برای انجام درستکار در سایه رقابت ناسالم به تلاش برای به شکست کشاندن رقیب مبدل میگردد.
رقابتهای درونسازمانی نوعاً از اینچنین آفتهایی در امان نیستند لذا بهتر است بجای تشدید رقابتهای ناسالم، حس رقابت با دشمنان و بیگانگان که چهارنعل در مسیر پیشرفت و تمدن میتازند تشدید گردد و در میان کارکنان حس همکاری متقابل ایجاد شود.
محققان برای برانگیختن وجدان کاری، مسأله ایجاد همکاری و هماهنگی مبتنی بر اعتماد را بسی مؤثرتر از رقابت درونسازمانی میدانند. و مطالعاتی که بهطور جامع بر روی ۱۲۲ مدیر در موضوعات گوناگون و شرایط و اوضاع متنوع صورت پذیرفته است، چنین نتیجه میدهد که:
همکاری در ترغیب افراد به کسب موفقیت و افزایش بهرهوری، برتر از رقابت است. همکاری در کسب موفقیت و بهرهوری بر تلاشهای فردی برای ترغیب دیگران رجحان دارد؛ و همکاری، بدون رقابت درونگروهی، بهرهوری و موفقیت بیشتری را به ارمغان میآورد. [5]
8- تشویق و تنبیه
گرچه حد اعلای تعهد و وجدان کاری از تشویق و تنبیه و نیز از هرگونه نظارت و کنترل بینیاز است ولی با نظر به نوع متوسط کارکنان جامعه، نقش برجستۀ تشویق و تنبیه صحیح در تقویت وجدان کاری قابلانکار نیست.
تشویق و تنبیه، یک اصل قرآنی است و «بشارت» و «انذار» مفاهیمی هستند که اشاره به اهمیت این ابزار در هدایت افراد جامعه دارند.
مؤثرترین و بهترین نوع تشویق به یک عمل، تفهيم فایده آن عمل است و در این صورت انگیزهای قوی و آگاهانه از درون انسان او را بهسوی کار و تلاش صحیح و جدی وادار میکند. دراینباره چه زیباست که به گوشهای از فرمانها امام علی (ع) به مالک اشتر نخعی، توجه نماییم:
ای مالک ! سران سپاهت را به نیکی و ثنا یاد کن؛ و هرگاه فردی از آنان رنجی را تحمل کرد رنج او را بازگو کن و آن را بهحساب آور؛ زیرا آنگاهکه تو کردار نیکو و پسندیده آنان را زیاد به یادآوری و آنان را تشویق نمایی، شجاعان دلیر به هیجان آیند و نشستگان خسته به حرکت و تلاش ترغیب شوند.
منابع:
1 – اسراء (۱۷)، آیه ۳۴.
2 – اعراف (۷)، آیه 179.
3 – بقره (2)، آیه 44.
4 – نهجالبلاغه ، نامه ۵۳.
5 – علی رضائیان ، رفتار اخلاقی وجدان و انضباط اجتماعی، کیهان فرهنگی ، سال یازدهم ، شمارۀ 6 ، ص19.