
? سلوک معنوی
? حیات عارفانه
✅ قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَىٰ سَبِيلًا (اسراء،۸۴)
بگو: «هر کس طبق روش (و خلق و خوی) خود عمل میکند؛ و پروردگارتان کسانی را که راهشان نیکوتر است، بهتر میشناسد.»
?مطابق آیه مذکور شاید در وهله اول این اشکال به ذهن برسد که پس هر کسی طبق طینت و ذات خود رفتار می کند ، بنابراین دیگر جایی برای تربیت باقی نمی ماند ، پسر نوح ذاتش بد بود ، پس مجبور بود که بد رفتار کند ، حضرت نوح ع ذاتش خوب بود ، بهشتی شد ، پس به جهنم رفتن انسان ها بر اساس ذات است.
اما با کمی دقت در معنای دقیق آیه ، جواب این اشکال را می فهمیم …
?”شاکله” طنابی است که به پای اَنعام میبستند تا در دایرهای که شعاعِ طناب اجازه میداده بچرَد و علفِ زمین را بخورَد. پس، شاکله نوعی قید و بند است که دایرهٔ آزادی و ارتزاقِ هرکس را تعیین میکند. هر آدمی بر حسبِ طینت و تربیّتِ خود، شاکلهای دارد و آن شاکله تعیینکنندهٔ حدودِ کاری است که میکند و چیزی است که میشود.
?قِسمی از شاکله مربوط به طینت است که آدم آنرا با خود به دنیا آورده و بخشی از سرنوشت است. این قِسم مثلِ نقطهای است که میخِ طویله را در آن فرو میکنند و طنابِ حیوان را به آن میبندند؛ اگر در شورهزار باشد، ارتزاقِ حیوان هم از شورهزار است و اگر در بوستان باشد، ارتزاقِ حیوان از بوستان است.
?قسمِ دیگرِ شاکله، تربیّتی است؛ و تربیّت بهمنزلهٔ طنابی است که به آن میخ بسته شده و دایرهٔ فعل و سمت و سوی آنرا مشخّص میکند.
?آیا از طینتِ بد – به تربیّتِ درست – میشود به سعادت رسید؟ بله، شدنی است. چنانکه طنابِ مهارِ حیوان بسیاربسیار بلند باشد، در اینصورت حتّی اگر میخِ وجودش در طینتِ شورهزار باشد، میرود و میرود تا به بُستان برسد و از نعمتِ هدایت برخوردار شود، و آنقدر فربه میشود که میخ را از جا میکَنَد و – به حُسنِ اختیار و تربیّتِ مناسب و شفاعتِ مربیّانِ الهی – سعادتمند میگردد و تغییرِ وجودی میکند.
?البتّه از طینتِ خوب هم ممکن است کسی بدمستی کند و – خلافِ شاکلهٔ بُستانیِ خویش – راهِ شورهزار را بگیرد و در بیابانِ ضلالت گم شود. امان از سوءِ عاقبت!!
?پس شاکله، نوعی اقتضاست و جَبر ایجاد نمیکند. البتّه تغییرِ شاکله هم به کثرتِ عبادت و خدمت و قرار گرفتن در مسیرِ نفحاتِ الهی و حضور در وادیهای مقدّس و اوقاتِ مبارک و دَمهای عیسوی ممکن است و بنا به رحمتِ الهی، حتمی.