سبک زندگی

آب در کوزه و ما تشنه لبان …

تا به حال عینکتان را گم کرده‌اید و پس از این‌ سو و آن سو رفتن، پشت‌گوش و روی سرتان یافته باشیدش؟ یا مثلاً خودکار سر جیبتان باشد و شما ويلان در پی یافتنش؟ طبیبی می‌گفت: در طب سنتی، بعضی به این اصل معتقدند که دوای درد هر بیماری به‌وسیله همان چیزهایی است که بیمار در محل زندگی‌اش با آنها در تعامل است و این مبنای بیشتر مداواهای زکریای رازی بوده است. یا دوستی می‌گفت: سال‌ها دنبال کسی می‌گشتم که دست در دستش بگذارم، از دامگه دنیا نجاتم بدهد، دوای دردم باشد و خضرِ راهم اما … ازهرطرف که رفتم، جز حیرتم نیفزود. روزی در خانه نشسته بودم، مرد کهن سال همسایه که چند درب از ما فاصله داشت، به در خانه آمد و من گم شده‌ام را پیدا کردم. یا اهل معرفتی می‌گفت: خودشناسی بهترین راه سیروسلوک است. روایت است که هرکس خود را شناخت، همانا به نهایت همه علوم و معارف رسیده است. همه اینها یعنی ما گوهری داریم که در همین نزدیکی است، به قول حافظ:

سال‌ها دل طلب جام‌جم از ما می‌کرد

آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است

طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد

مثل عینک روی سر، مثل خودکار در جیب، مثل دوای در نزدیکی؛ اما …  این بار نزدیک‌تر. خودمان جام جهان نماییم. ما آن گوهر نایابیم. لازم نیست جای دوری برویم. کافی است گوهر وجود خودمان را بهتر بشناسیم که هرکه خود را شناخت، پروردگارش را شناخته … .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا