سبک زندگی

آثار و فواید اعتماد به نفس

اعتماد به نفس، برایند ارزشمندی دارد که در این جا مهم ترین آنها را برمی شمریم:

۱. موفقیت

یکی از عوامل مهم پیشرفت علمی و کامیابی در انسان، اعتقاد به توانایی های فردی است. مطالعات روان شناسان بارها نشان داده است که، علت اصلی توفیق اشخاص در کارها آن است که از خود انتظار داشته اند. ارسطو می گوید: چیزی که انتظارش را داشته باشید، همان را خواهید کرد.1

مطالعه زندگی بزرگان

با مطالعه زندگی بزرگان به این حقیقت مسلم تاریخی پی می بریم که، پیروزی درخشان مردان بزرگ تاریخ، در سایه اعتماد به نفس به دست آمده است. چه بسا افرادی که از نظر استعداد در سطح متوسطی قرار داشته اند ولی با اعتماد به نفس و مجاهدت و تلاش خستگی ناپذیر خود، به مدارج عالی نائل گشته اند. متأسفانه استعدادهای بسیاری بر اثر کمبود اعتماد به تفس، مخفی مانده و به شکوفایی نرسیده است. دانشمند معروف، ساموئیل اسمایلز می نویسد:

اعتماد به نفس، اساس هر رستگاری و هر پیشرفتی است. اگر اکثر افراد ملتی بدین فضیلت آرایش یافتند، آن ملت، بزرگ و توانا می شود و سرّ ارتقا و توانایی او فقط داشتن همین خصلت است.2

خود باختگی، شگرد دشمن

یکی از شگردهای بزرگ استعمارگران در طول تاریخ، القای روحیه خودباختگی و سلب اعتماد به نفس بوده است. قرآن مجید درباره فرعون می فرماید:

«انّ فرعونَ علا في الأرض وجعل أهلها شيعا يستضعف طائفهً منهم» ؛3 فرعون در آن سرزمین برتری جست و اهل آن را به گروه های مختلفی تقسیم کرد؛ گروهی را به ضعف و ناتوانی کشاند.

 بی شک استثمار واستضعاف مصریان از جانب طاغوت زمان، به انگیزه سرکوب کردن روحیه خودباوری افراد آن جامعه صورت گرفته است. بر این اساس، بزرگ احیاگر تفکر دینی در عصر حاضر، حضرت امام خمینی(قدس سرُّه) ، همواره بر خودباوری و استقلال فکری ملت، تأکید کرده و تنها راه مقابله با خود باختگی را بازگشت به خویش و اتکای به فرهنگ متعالی اسلام می دانستند. 

٢. پایداری در راه هدف

در سایه خود باوری، قدرت رویارویی با مشکلات و ناملایمات زندگی و تحمل سختی ها و مرارت ها افزایش می یابد؛ چون هر فردی به تناسب روحیه و طرز تفکر خود با مشکلات مواجه می شود و واکنش نشان می دهد.

سعدی شیرازی در این باره داستانی را بیان کرده که قابل توجه است: 

سالی از بلخ با شامیان سفر بود و راه از حرامیان پر خطر. جوانی به بدرقه همراه من شد. سپرباز و چرخ انداز و سلحشور، بیش زور که ده مرد توانا كمان او را زه کردندی و زورآوران روی زمین، پشت او بر زمین نیاورندی. اما متنعم بود و سایه پرورده، نه جهان دیده و سفر کرده، رعد کوس دل آوران به گوشش نرسیده و برق شمشیر سواران به چشم ندیده.

نیفتاده در دست دشمن اسیر

به گردش نباریده باران تیر

اتفاقا من و این جوان در پی هم دوان، هر آن دیوار قدیم که در پیشامدی، به قوت بازو بیفکندی و هر درخت عظیم که دیدی، به زور سر پنجه بر کندی و تفاخرکنان گفتی:

پیل کو تا کف سر پیجه گردان بیند

پیل کو تا کتف و بازوی مردان بیند

ما در این حالت بودیم که دو هندو از پس سنگی سر بر آوردند و قصد قتال با ما کردند. در دست یکی چوبی بود و در بغل دیگری کلوخ کوبی. جوان را گفتم: چه پایی؟

بیار آن چه داری زمردی وزور

که دشمن به پای خود آمد به گور

تیر وکمان را دیدم از دست جوان افتاد و لرزه بر استخوان.

نه هر که موی شکافد به تیر جوشن خای

و به روز حمله جنگ آوران بدارد پای

چاره جر آن ندیدیم که رخت و سلاح و جامه رها کنیم و جان به سلامت بریم

به کارهای گران مرد کار دیده فرست

که شیر شرزه در آرد به زیر خم کمند

جوان اگرچه قوی یال و پیل تن باشد

به جنگ دشمنش از هول بگسلد پیوند

 نبرد، پیش مصاف آزموده معلوم است

چنان که مسئله شرع پیش دانشمند4

 امام على علیه السلام می فرماید: «في تصاريف الأحوال تُعرفُ جواهرُ الرجال»؛5 با تغییر شرایط و اوضاع و احوال، ذخایر و گوهرهای فطری مردان شناخته می شود.

از نظر روایات، افرادی که به اراده خویش متکی اند، حُرّ و آزاده معرفی شده اند که در هر حال خود را نمی بازند و در برابر طوفان های سهمگین زندگی با اقتدار می ایستند و از فرومایگی و خود باختگی اجتناب می ورزند. 

3. سلامت روان

یکی دیگر از آثار خودباوری، حفظ سلامت روان است. «مازلو» می گوید: ما برای سلامت روانی خود نیاز به احساس اعتماد به نفس مثبت و قوی داریم.6 این امر وقتی روشن می شود که بدانیم ضعف اعتماد به نفس، عوارضی چون نگرانی، بی ثباتی، اضطراب، بدبینی، پرخاشگری، افسردگی، خودکم بینی، وسواس و غیره دارد:

وقتی که یک انسان کاملا سالم و نیرومند، بی جهت در خود احساس ضعف و سستی و رخوت می کند، معنایش این است که روحش ناسالم است.7

کسی که ثبات و پشتکار ندارد، کار خود را ناتمام می گذارد، از رویارویی با مشکلات زندگی، ترس و واهمه دارد و برای جبران این نقص روحی، پیوسته عذر و بهانه می آورد و همواره خود را فریب می دهد.

امام علی علیه‌السلام می فرماید: «قد يكذب الرجل على نفسه عند شدّة البلاء بما لم يفعله»؛ 8

چه بسا انسان در برخورد با گرفتاری وقتی می خواهد شانه از زیر بار عمل خالی کند، به خود دروغ می گوید. هم چنین این افراد در مواردی به خود نمایی رو می آورند؛ امام على علیه السلام می فرماید: «الإفتخار من صغر الأقدار» ؛9 به خود نازیدن، نشانه حقارت و پستی است.

خودباوری، نقش مؤثری در جلب اعتماد دیگران دارد؛ چون تأثیرگذاری برافراد، بستگی زیادی به قدرت ایمان و خودباوری دارد. کسی که به خود اعتماد ندارد، هرگز نمی تواند اعتماد دیگران را جلب کند:

۴. جلب اعتماد دیگران

اگر در جهان بایدت برتری

نباید که خود پست و دون بشمری

چو خود خویشتن پست بینی و خوار

دگر از کس امید عزت مدار

امام علی علیه‌السلام می فرماید: إن النفسَ لجوهرة ثمينة مَن صانها رفعها و مَن ابتذلها وضعها؛10 به راستی که شخصیت انسانی، گوهر گران بهایی است که هر کس آن را حفظ کند، تعالی یابد و هر کس آن را پست گرداند، فرو افتد.

در روایتی دیگر آن حضرت می فرماید: الرجل حيث اختار لنفسه إن صانها ارتفعت و إن ابتذلها اتّضعت؛11 ارزش شخصیت هر فردی، وابسته به روشی است که اتخاذ می کند؛ اگر نفس خود را از پستی بر کنار داشت، رفعت مقام پیدا می کند و اگر آن را خوار شمرد، به پستی می گراید.

۵. رشد اجتماعی

استقلال، پذیرش مسئولیت و آینده نگری، شاخص هایی هستند که روان شناسان برای رشد اجتماعی ذکر کرده اند. یکی از پایه های واقعی رشد اجتماعی، اعتماد به نفس است. ناسازگاری با محیط، نتیجه بی اعتمادی و ضعف نفس است.

اشخاصی را که می بینید خجول و کمرو، یا بی حیا و پرخاش جو، یا ساکت و خاموش، یا پرگو و فضول، یا سرد و بی تصمیم، یا بی تأمل و سبک سرند، همه مردمانی هستند که به خود اطمینان و اعتمادندارند.12

این افراد، برای رهایی از احساس حقارت، به گوشه گیری و انزوا روی می آورند، اما فشار روحی فرار از معاشرت و سازش، به مراتب بیشتر از خودکم بینی است.

امام صادق عليه السلام می فرماید: الرجل يجزع من الذُلِّ الصغير فيدخله ذلك في الذُلِّ الكبير؛13 آدمی از ذلت کوچک اظهار ناراحتی می کند و همین امر او را به ذلت بزرگ تری سوق می دهد.

١. ایدن رابرت آنتونی، رموز اعتقاد و اتکا به نفس، ترجمه اسماعیل کیوانی، ص ۱۶۴.

۲. محمد تقی فلسفی، کودک، ج ۲، ص ۲۷۸.

3. قصص آیه ۴

4. گلستان سعدی، باب هفتم، حکایت ۱۷. ۲. غررالحكم، ج ۴، ص ۳۹۸ .

5. غررالحکم، ج4، ص 398.

6. غلامعلی افروز، مباحثی در روان شناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، ص ۱۱۴.

7. محمد تقی فلسفی، کودک، ج ۲، ص ۳۹۱ .

8. غررالحکم، ج ۴، ص ۴۸۳.

9. همان، ج۲، ص ۱۶۳.

10. همان، ج ۲، ص ۵۲۲.

11. همان، ص ۷۷.

12. محمد تقی فلسفی، کودک، ج ۲، ص ۳۴۲.

13. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۴۹.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا