شعر و ادبیات

اشعار بهاری

دیده بوسی گنجشک ها

سر رفته باز حوصله برف روی بام

چک چک چکانده اشک خداحافظی مدام

چک چک چکیده بر تن رویای مرده ای

بر خاطرات آلبوم خاک خورده ای

هوهو بهار آمد و در خانه ام دوید

خرگوش خواب های زمستانی ام پرید

من هم بساط غصه و غم را به هم زدم

رفتم به کوچه، کودکی ام را قدم زدم

رفتم به دیده بوسی گنجشک های بام

فریاد میزدم که سپیدارها سلام

گرم است گرم، معرکه بید و بادها

رقص چنار، چهچهه خانه زادها

آباد کرده باد بهاری حیاط را

 دستی ورق زده ست مرا، خاطرات را

یادش بخیر همهمه شهر قبل عید

پا بر زمین گریه زدن موقع خرید

 یادش بخیر دغدغه خوب کودکی

آن دامن پلیسه و کفش عروسکی

دنیای کودکانه ما را احاطه کرد

با جوجه های رنگی خود مرد دوره گرد

یادش بخیر لی لی توی پیاده رو

یادش بخیر گزگز پا، زخم کفش نو

عطر بنفشه های تر از بارش مدام

عطر نمور کاهگل روی پشت بام

هر روز عصر، عطر بغل، عطر خوش خبر

یادش بخیر ادکلن تیرز پدر

 یادش بخیر ترشی و شیرینی عجین

یادش بخیر سینی کاهو سکنجبین

تعبیر کودکانه هر اتفاق گنگ

چون مرگ ناگهانی ماهی میان تنگ

 پر بود ظرف غصه ام از جای خالی اش

یادش بخیر کودکی و خوش خیالی اش

کم کم نهال کوچک اندوه قد کشید

تقویم کودکی به سرانجام خود رسید

آن شور و شوق آخر اسفند دود شد

هی بودهای قصه مادر نبود شد

آه ای بهار حبس شده بین سررسید؟

برگرد اتفاق خوش روزهای عید!

شهره انجم شعاع

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

اشعاری بهاری - امین یاوران

بی قراری آدینه

بهار آمده اما جوانه ای نرسیده

پرنده ای نپریده، به لانه ای نرسیده

تویی بهانه آن ابرها که در تب و در تابند

به ساحل تو ولی رودخانه ای نرسیده

چه روزها که نشستند چشم ها سر راهت

به آن زمان که بیایی زمانه ای نرسیده

به جستجوی تو عالم هزار سال دویده

هزار سال دویده به خانه ای نرسیده

کجا بیابمت ای شاه بر گلیم نشسته

به ردپای تو دست خزانه ای نرسیده

قرارهای فراوان گذاشتی و دل من

به وعده گاه تو با هر بهانه ای نرسیده

چگونه از تو بخواند دهان کوچک شعرم

به عاشقانگی ات عاشقانه ای نرسیده

کجاست خانه تو؟ نامه را کجا بفرستم؟

به پیک اشک من از تو نشانه ای نرسیده

به بی قراری آدینه ها بگو که می آیی

کدام موی پریشان به شانه ای نرسیده؟

میتراسادات دهقانی

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

رباعی های بهاری

جان است، سلام تازه جانان است

«آن» است همان دقیقه پنهان است

باید که غنیمت شمریم این دم را

این باد بهاری، نفس رحمان است

هرگوشه گلی قصد دمیدن دارد

 اسرار دل زمین شنیدن دارد

 الساعه بیا ببین که امروز زمین

فردای قیامت است، دیدن دارد

آن گوشه، نگاه کوچکی روییده ست

 بر خاک، پگاه کوچکی روییده ست

آن گوشه باغچه همین صبح انگار

سبحان الله کوچکی روییده ست

صحرا گله به گله چراغان شده است

 فروردین است، گل فراوان شده است

بابونه، نسیم، لاله، بلبل، گنجشک

صحرا بنگر پیمبرستان شده است

محمدمهدی سیار

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

شعر بهار - امین یاوران

سواری هم هست

 آن سوتر از این جاده سواری هم هست

آن سوی کویر چشمه ساری هم هست

اینقدر سر راه خزان سبز مشو

 ای شاعر ساده دل! بهاری هم هست

چشم همه چشمه های جوشان به خداست

باران، اثر نگاه دهقان به خداست

گل ها همه آیه های قرآن هستند

ایمان به بهار، عین ایمان به خداست

میلاد عرفان پور

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

بهار پشت در

خبر دارم که در فردای فرداها

بهار بهترینی هست

دری را می گشایی

 پشت آن، درهای دیگر هم

خبر دارم گشوده می شود آن آخرین در هم

بهاری پشت آن در

لحظه ها را می شمارد باز

و هر قفلی کلیدی تازه دارد باز

من از دیروزهای رفته دانستم

 که در امروز ما تقدیر فردا آفرینی هست

خبر دارم بهار بهترینی هست!

سیدعلی میرافضلی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا