شعر و ادبیات

اشعار رمضانی

دل‌ تکانی

تشنه‌ام این رمضان، تشنه‌تر از هر رمضانی

شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی

لیلةالقدر عزیزی‌ست بیا دل بتکانیم

راستی روزه مگر چیست؟ همین خانه‌تکانی

ماه کنعان! ندهد سلطنت مصر فریبت

تو چرا مثل پدر نیستی ای یوسف ثانی؟

نیست تقصیر عصا، معجزۀ موسوی‌ات نیست

کاش می‌شد که شعیبت بپذیرد به شبانی

بی‌نشانان زمین، زنده‌به‌گوران زمانیم

همه همسایۀ مرگیم، همین است نشانی

علیرضا قزوه

بیایید سبکبار شویم

رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم 

همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم

زیر سنگینی اعمالِ پریشان مُردیم

رمضان است، بیایید سبک‌بار شویم

می‌توانیم در این ماه به قرآن برسیم

می‌توانیم در این ماه، علی‌وار شویم

ماهِ مهمانیِ حقّ است، بیایید همه

تا نمک‌خوردة این سفرة افطار شویم

چشم‌ها را بتکانیم در این ماهِ زلال

با دو آیینه همه راهیِ دیدار شویم

نفَسی حق بکنید ای همه ناهمواران!

تا در این ماهِ مبارک همه هموار شویم

زین کنیم اسب، رفیقان! سفری در پیش است

جای اُتراق نَه این جاست، خبردار شویم

سِرِّ سی جزء به سی روز فرو می‌آید

هان! رفیقان! همه آیینة اسرار شویم

یازده ماه گذشت و خبر از عشق نشد

با خداوند، در این ماه مگر یار شویم

مرتضی امیری اسفندقه

دوستت دارم

همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم

چه شعبان‌المعظم، چه محرّم دوستت دارم

دلم با عشق، خویشاوندی دیرینه‌ای دارد

از آغاز جهان، از عهد آدم دوستت دارم

وضوی گریه می‌گیرم در استغفار و می‌ریزم

به پایت جان که ای جانان دمادم دوستت دارم

برای این دل بیچاره همدم، عاشقت هستم

برای زخم‌های سینه مرهم، دوستت دارم

نگو از چشم من افتاده‌ای من چشم در راهم

که از تو بشنوم یک‌بار من هم دوستت دارم

خودم را بین آغوش تو می‌بینم شبیه حُر

که با اشک خودش می‌گفت نم‌نم دوستت دارم

در این دنیا نبردی آبرویم را، در آن دنیا

چه خواهی کرد؟! من در هر دو عالم دوستت دارم

مرا حتی اگر در آتش خشمت بسوزانی

زنم فریاد در بین جهنّم دوستت دارم

دل دلواپسی دارم، دلی از غصه‌ها سرشار

ولی «یا کاشف الهَم کاشف الغم» دوستت دارم

فراز آخر شعر است و یک اقرار بی‌پایان

مرا بسیار می‌خواهی و من کم دوستت دارم

رضا خورشیدی‌ فر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا