سبک زندگی

اعتیاد در نوجوانان و جوانان

اعتیاد، معمولا به حالتی اطلاق می شود که انسان از نظر جسمی و یا روانی، خود را نیازمند به انجام رفتاری خاص و یا مصرف ماده ای بداند. بر این اساس، دامنه آن وسیع و شامل پرخوری، جویدن آدامس، کشیدن سیگار، ناخن جویدن، مصرف موادمخدر و… است. بدین دلیل، اعتیاد را یک آسیب اجتماعی دانسته اند، که در تعهدات اجتماعی افراد نیز اثر می گذارد؛ سلامت فرد و اجتماع را به خطر می اندازد؛ حالت پرخاشگری به افراد می دهد و موجبات انحطاط روانی و اخلاقی افراد را فراهم می آورد.

اصولا اعتیاد نوعی اعتراف به شکست است؛ که ضعف اراده و ناتوانی، در ایجاد آن تأثير بسزایی دارد و موجب از دست دادن پایگاه های اجتماعی افراد معتاد می شود.

مشکلات معتادان

معتادان، افرادی هستند که برای حل مشکلات خود، نمی توانند راه حل منطقی پیدا کنند و برای نجات از ناراحتی، به طور موقت به چنین موادی روی می آورند. گروهی از روان شناسان، ریشه این مشکلات را به زمان کودکی مربوط می دانند که در آن زمان، فرد از خواسته های اساسی سیراب نشده و در سنین بزرگسالی می خواهد از آن انتقام بگیرد و یا به گونه ای از واقعیت زندگی و مسئولیت آن گریخته و به دوره طفوليت رجعت می کند. در کل باید گفت، توسل به موادمخدر، یکی از راه هایی است که انسان برای رهایی از فشار عقده های متراکم خود انتخاب می کند و می خواهد به طور موقت در خود آرامش ایجاد کند و این امر به ویژه در رابطه با افراط در مصرف، نوعی پریشانی روانی است.

دوران حساس بلوغ

می توان دوران بلوغ در نوجوانان و جوانان را عبور از یک گذرگاه مرزی دانست. به عبارت دیگر، این «گذرگاه» حد فاصلی بین پایان دوران کودکی و شکل گیری رشد اعظمی از شخصیت، خُلق، احساسات، تفکر و رشد فیزیکی می باشد و طی نمودن دوران بلوغ را که باید جوانان و خانواده هایشان در کنار یکدیگر تجربه نمایند و آن نیز بسیار حیاتی و سرنوشت ساز می باشد، اكتساب هویت جنسی و شکل گیری شخصیت در برابر عدم شکل گیری مبهم آن، شناخت و پذیرش توانمندی ها و یا ناتوانی های جنسی، فکری یا روانی، در مقابل عدم شناخت و پذیرش آنها غلبه بر احساسات پرشور و حرارت نوجوانی در مقابل عدم کنترل این نوع هیجانات که هر یک در این سنین جداگانه می تواند موجب بروز ناهنجاری هایی گردد و اصولا هم دارای منشاء عاطفی از قبیل یأس و ناامیدی، نگرش منفی نسبت به محیط اطراف، بی هدفی، بی جهتی و بی تحرکی، پرخاشگری، نوسانات خُلقی (افسردگی، سرخوشی)، انحرافات اخلاقی و جنسی هستند، قرار می گیرد.

ارتباط والدین و فرزندان

اگر بخواهیم فرزندانمان از بحران های اجتناب ناپذیر و حادّ این گذرگاه به آرامی عبور کنند، باید به ارتباطات کلامی و احساسی، همدلی به موقع، ایجاد اعتماد به نفس و مشخص نمودن حد و مرزهای انضباطی که قابل مصالحه نبوده و به طور عادلانه انتخاب شده باشند، اهمیت دهیم تا بتوانیم سطح آگاهی جوانان را نسبت به ویژگی های نسبی خودشان بالا ببریم.

در این گذرگاه مرزی، والدین در ضمن اینکه به نوجوانان خود یاری می دهند باید اجازه دهند تا آنان «هویت منسجم»، «شخصیت مستقل» و «اراده مستحکم» خود را پرورش داده و بارور سازند. این گونه است که رشد، مسیر طبیعی خود را ادامه می دهد و فرد مسیر زندگی خود را به سلامت طی می کند.

گذرگاه مرزی، در واقع مبارزه ای است که نوجوانان و جوانان بر سر کسب خودمختاری، جداسازی و هویت فردی خود با محیط اطراف (خانه مدرسه و اجتماع) در پیش می گیرند و در این مسیر دچار بحران هایی می شوند و آنچه برای طی نمودن موفقیت آمیز این مراحل حایز اهمیت است، ایجاد فضایی است که در آن نوجوانان از قضاوت ها و پیش داوری ها مصون بمانند و بتوانند صحبت های شخصی خود را با والدین خویش در میان بگذارند. لازم به ذکر است که اغلب نوجوانان و جوانان در طول مدت عبور از مراحل رشد، از یک سو به انزواطلبی، افسردگی، تخیل گرایی، دلبستگی های شدید عاطفی (عشقی) و پرخاشگری متمایل می گردند و از سوی دیگر، دچار حالاتی نظیر سرخوشی های بدون مقدمه و اغراق آمیز می شوند که در افزایش فعالیت های جسمانی و فکری آنان تأثیرات بسزایی دارد. بنابراین، با توجه به دشواری عبور از این گذرگاه مرزی، چه برای نوجوانان و چه برای والدین، کسب موفقیت در پرورش و تربیت مربیان و پدران و مادران فردای جامعه بستگی به چگونگی برخورد با نوجوانان و جوانان امروز جامعه دارد. به معنای دیگر، موفقیت مربیان و والدین، در گرو حفظ انضباط، تعیین حد و مرزها، سپردن مسئولیت و حق انتخاب در کودکان، نوجوانان و جوانان که همراه با آگاهی، صبر و شکیبایی، همدلی و عشق ورزی والدین نسبت به آنها که از همان ابتدا آغاز می شود، می باشد.

و اصولا انسان، همواره در تکاپو جهت ارضای امیال و آرزوها بوده و با تأمین یک نیاز در مسیر زندگی، با افق های جدیدی از نیازهای دیگر روبه رو می شود و در تلاش برای رسیدن به آنها مسیرهای گوناگون و فراز و نشیب های متنوع را می پیماید و در اینجاست که باید برای این سؤال، پاسخ منطقی پیدا کرد که آیا انسان چه بهایی را جهت تأمین امیال و آرزوها به ویژه آرزوهای لجام گسیخته، باید بپردازد؟

 پاسخ به این سؤال، علاوه بر تقویت و استحکام مسائل دینی و مذهبی، به محیط رشد و سطح زندگی و در حالت کلی به فرهنگ جامعه ارتباط پیدا می کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا