دل نوشته های شما

خداحافظی اسفند

اسفند با بغضی که درگلو دارد بقچه اش را پیچیده و کنار در ایستاده است، و با خود می گوید چه زود گذشت همین دیروز شب یلدا بود اما حالا باید بروم بهار می خواهد بیاید….اسفند جان ناراحت نباش، اگر باران و برف تو نبود بهار اینقدر برای آمدن ذوق نمی کرد و کسی منتظرش نمی بود خاطرات خوبی از تو به جامانده نم‌ نم باران و برف تو را فراموش نخواهیم کرد. برو سفر بخیر باز هم برای آمدنت لحظه شماری خواهیم کرد.سفر بخیر اما بهار……بهار این فصل زیبای خدا برای آمدن لحظه شماری می کند و همه به استقبالش رفته اند پرندگان آوازشادی سردادند. درختان شکوفه کرده اند زمین مخمل سبزبه تن کرده است وحواس زمین بدجوری پرت بهار است پس بیا میان این همه زیبایی ما هم کمی دل وروح خود را صیقل دهیم بدی ها را دشمنی ها را به نسیم بهاری بسپاریم قلب خود را صاف کنیم کینه ها را بیرون بریزیم و بر سر در آن بنویسیم اینجا جایگاه خداست پس روانیست آن را به چیز دیگری اجاره دهیم
الهی دراین سال جدید مهربانی و برکت و شادی و سلامتی رابرای مردمان سرزمینم پررنگ تر بنویس عیدتان مبارک

🎙توران ساکی‌مفرد
کداشتراک۹۱۰۹۰

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا