سبک زندگی

دوران ظهور

با زائرین اربعین روبوسی می کنی و از احوال کربلا در آن ایام می پرسی، همه می گویند: زمین کربلا در آن وقت، سرزمین زیارت نبود؛ عراق آن زمان حس عجیبی داشت. در ایام اربعین، انگار با عراق، کشوری در همسایگی ایران و ترکیه و اردن روبه رو نمی شوی؛ آنجا دنیای دیگری است. هیچ کس مرد دیروز نیست و به فردا فکر نمی کند. همه در امروز زندگی می کنند همتشان انجام وظایف امروز است. از دختر بچه ای که فقط می تواند بسته دستمال کاغذی را جلوی زائرین بگیرد یا پول قلکش فقط به عطرهای نامرغوب رسیده و آن را با اشتیاق به لباست میزند؛ تا خانواده ای که تمام پس انداز سالشان را خرج زوار می کنند؛ تا جوانی که ماساژت می دهد؛ تا موکب های بزرگ که محل اسکان چندین هزار نفر را مهیا می کنند؛ همه و همه در امروز زندگی می کنند و به فکر کار خود در امروز هستند.

در آن سوی ماجرا، هیچ زائری غذای اضافه نمی گیرد. ذخیره میوه یا آب، معنا ندارد و هیچ کس جای دو نفر را اشغال نمی کند. در عوض در کربلا به راحتی می توانی کوله ات را به رفیقت بدهی تا برایت بیاورد؛ در صف دستشویی، اگر عجله داری، می توانی سر صف بایستی و کسی اعتراضی ندارد و اگر شب است و سرما اذیت می کند، بدون دردسر می توانی زیر پتوی کسی که کنارت خوابیده بخیزی، هرچند او را نمی شناسی. همه اینها فقط یک دلیل دارد: هیچ کس دغدغه یک لحظه دیگر و رزق فردا را ندارد. همه در امروز زندگی می کنند و به فکر وظایف امروز هستند.

در ایام اربعین اگر زائر کربلا بوده ای، دیده ای که عراقی ها با افتخار تو را به خانه برده اند و هر آنچه در خانه داشته اند برایت آورده اند. دیده ای که میزبان یعنی همان کسی که هشت سال با ما جنگیده، پشت در اتاق خوابید تا اگر تو حاجتی داشتی، معطل نمانی. باور کردی که زمین کربلا در ایام اربعین، سرزمین زیارت نیست؛ عراق در این دوران حس عجیبی داشت؛ حس زیستن در دوران پس از ظهور که گفته اند. «چون قائم ما قیام کند، کینه ها از دلها بیرون رود. حیوانات نیز با یکدیگر سازگاری کنند. به دست ما روزگار سختی ها سپری می شود… و خداوند روح بی نیازی را در دل های بندگان قرار می دهد.»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا