نکات اخلاقیداستان و حکایت

نتیجه خودبینی

فهرست مطالب

نتیجه خودبینی

شخصی سوار بر اسب خود عبور می کرد تا به نهری که در آن آب جاری بود ، رسید ، هر چه کرد، اسب از آب ردّ نشد، از اسب پیاده شد و پاچه های خود را بالا زد و به میان آب رفت و دریافت که عمق آب بیشتر از نیم متر نیست، افسار اسب را کشید ، اسب حرکت نکرد، با میخ طویله هر چه به پشت و شکم اسب زد که از آن بگذرد، اسب حرکت نکرد، هر چه فکر کرد ، فکرش در مورد حرکت دادن اسب ، به جائی نرسید، همچنان تلاش می کرد که با ضربه و فشار ، اسب را از نهر ردّ کند، ولی اسب به پیش نمی رفت، در این هنگام شخصی از دور پیدا شد و به جلو آمد و وقتی جریان را فهمید، به صاحب اسب گفت : «من یک پیشنهاد دارم که اگر به آن عمل کنی ،  اسب از نهر می گذرد؟ پیشنهاد من این است که آب را با گل و خاک، گل آلود کن، آنگاه اسب از نهر رد می شود ».
او همین کار را کرد ، اسب براحتی از نهر گذشت.
تعجب کنان از پیشنهاد کننده پرسید: «راز این موضوع چیست؟».
پیشنهاد کننده گفت: «وقتی که آب ، صاف بود ، اسب عکس خود را در آب می دید ، برای خود ننگ می دانست که پایش را روی خودش بگذارد، از این رو حرکت نمی کرد ، ولی هنگامی که آب ، گل آلود شد ، دیگر خود را ندید تا در او خودبینی به جود آید، و توقف کند!!».
این مثال را برای این آورده اند: تا بدانیم که خودبینی ، انسان را از حرکت به سوی رشد و هدف ، باز می دارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا