دل نوشته های شما

نذر فرشته ها

می دانی که همین 72ساعت را وقت داری. باید از خودش بخواهی تا قلبت را سبز کند. سبز شوی و بوی خوشی، در زندگی بی رنگ و بوی ات بپیچد. اینجا زمان کش نمی آید. مثل روزهایی زمستانی که برایت تابستان بود. داغ از روزمرگی ها. با خودت می گویی؟ چرا زودتر نیامدی به این ضیافت. همه چیز در حال نو شدن است. در حال متولد شدن! تو هم به دنیا می آیی.
اینجا از فرش به عرش می رسی. اینجا آسمانش همیشه بارانی است. لحظه ی افطار رنگین کمانی از بهترین بندگان خدا را می بینی که فرشتگان برای قدوم شان چه نذرها کرده اند. خانه، خانه ی امید توست. خانه ای که مهمان ها خودنمایی می کنند ولی با سر پایین و شرمگین از لطف الهی. از بدعهدی شان می گویند و از گناهان ریز و درشتی که سنگ شده جلوی پایشان.
کسی فخر نمی فروشد. لباس ساده ای دارند و چادری از جنس گل های زمینی که حالا با بوی فرشته ها معطر شدند. دعای فرج را زمزمه می کنی تا در زندگی ات فرج و گشایشی شود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا