سبک زندگی

نکته هایی از زندگی آیت الله مشکینی

نکته هایی از زندگی آیت الله مشکینی (رحمت الله علیه)

ساده زیستی

وقتی با ایشان بودیم به خوبی احساس می‌کردیم که اصلاً به مسائل مادی علاقه ندارد. یک بار صحبتی بین ما پیش آمد که فرمودند حاضرم همه آنچه را که دارم با یک ریال با تو معامله کنم.‌ حتی می گفتند اگر کسی چیزهایی را که دارم – حالا ایشان چیزی نداشت – بدزدد من راضی هستم ولی این مطالب را با کسی مطرح نمی‌کنم چون اگر بگویم راضی هستم، هرچه کتاب هم دارم می برند.

عبور از دریا

برای ایشان زمینه استفاده از مواهب مادی فراوان بود. چون ارادتمندان زیادی داشتند، نمی دانم به منزل ایشان تشریف برده اید یا نه؟ آن قدر سادگی از ظواهر این منزل هویداست که انسان واقعاً احساس می‌کند یک زاهد به تمام معنا در این خانه زندگی کرده. ایشان بسیار ساده زیست بودند. بسیاری از مواقع ماشین ایشان پیکان بود. خانه ای هم که داشتند برای خودشان نبود و خورد و خوراک و لباسشان بسیار ساده بود. آقای ری‌شهری می‌گفتند ما یک وقتی به مناسبتی اصرار کردیم که آقا! به ما عیدی بدهید. آقای مشکینی با آن از همه عظمت دست در جیب خودش کرده و یک ده تومانی به ما داد و گفت بیشتر از این برایم امکان ندارد. حالا که ایشان رفته اند آدم می گوید خوش به حالش که از دریا عبور کرد و دامنش مرطوب نشد.

امر نداشتند

ایشان هیچ وقت مستقیماً چیزی را نمی خواستند از همان دوران جوانی وقتی مثلاً به چای میل داشتند می گفتند خانم! در خانه چای داریم؟ یا گاهی به کنار گهواره می رفتند و در حالی که به نوزاد نگاه می‌کردند ، می‌گفتند کاش دختر بزرگی بودی و می‌توانستی برایم چای بیاوری.

 

عمل می‌کردند

تعبیری که مقام معظم رهبری از ایشان داشتند خیلی زیباست« رفتار وعمل او بیش از بیان شیرین و رسایش دعوت کننده به ایمان و پارسایی و حق طلبی و حق گویی بود » واقعاً از نزدیک شاهد بودیم که به آنچه می گفتند عمل می کردند . تواضع مرحوم مشکینی واقعاً برای من شگفت انگیز بود. گویا اصلاً خودشان را نمی‌دیدند. واقعاً خود من نمی توانستم آن طور که ایشان عمل می کردند عمل کنم. نکته ای که در مورد فروتنی و تواضع آیت الله مشکینی قابل توجه است چیزی است که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند. ایشان فرمودند«جایگاه رفیع او در نظام جمهوری اسلامی و ریاست مجلس خبرگان رهبری، از آغاز تشکیل این مجلس هرگز نتوانست در تواضع و فروتنی او یا در زندگی زاهدانه و دامن پاک او کمترین خدشه‌ای وارد آورد. او جامع علم و عمل ، جهد و زهد و تشخیص و سلوک صائب و مستقیم بدون انحراف بود» مرحوم مشکینی به شدت مقید بودند که از هر کار و حرفی که سودمند نیست اجتناب کنند. ممکن بود شما یک ساعت پیش ایشان می نشستید و ایشان یک کلمه نمی گفتند. اگر نیازی بود می گفتند و اگر نیازی نبود سکوت اختیار می کردند.

 

رفتار با دختر

زمانی که برای تبلیغ به خارج از قم رفته بودیم، مرحوم مشکینی برای همسر من که دختر ایشان بود نامه می نوشت، همسرم حدوداً ۲۰ سالی بود که بچه دار نمی شد و این خیلی برای او سخت بود. در این دوران سخت روحی و روانی، ایشان پشت سر هم به دخترشان نامه می نوشتند و در آن مطالب و نکات بسیار آرام بخشی را همراه با نصایح بسیار امیدوارکننده می‌گفتند و او را به الطاف الهی امیدوار و به خضوع در برابر حکمت الهی توصیه می‌کردند. همانطور که گفتم ایشان به تک تک فرزندان شان توجه داشتند ولی چون می‌دانستند همسر من به خاطر نداشتن فرزند آسیب پذیر است، به خاطر همین، نسبت به سایر اولاد شان به او نگاه ویژه‌ای داشتند و زیاد نامه می‌دادند و معمولاً هم پایان نامه را با کلمات و جملات لطیف و شوخی به پایان می بردند.

 

غذای بدون شبهه

ایشان در مورد اینکه غذایی که می‌خورند هیچ شبهه ای نداشته باشد خیلی دقت داشتند. برای همین به همسرشان سفارش کرده بودند هر چیزی از خانه خواستی به هر کسی بدهی اختیار کامل داری اما اگر کسی به خانه چیزی آورد تا به من اطلاع ندادی به من نده بخورم. یادم هست زمانی که در کاشمر تبعید بودند در تابستان برای دیدار ایشان به آنجا رفتیم، هوا خیلی گرم بود، خانه ای که در آن سکونت داشتند یخچال نداشت تا آب خنک سر سفره بگذارند. سفره ی ناهار پهن شده بود که در زدند. یکی از پسران ایشان در رو باز کرد. همسایه بغلی مقداری یخ آورده بود. با دیدن یخ در آن هوای گرم ما خیلی خوشحال شدیم ولی ایشان از آقازاده پرسیدند که یخ را کدام همسایه آورده؟ پسرشان گفت خانم تنهایی است که همسرش فوت کرده و با حقوق همسرش زندگی می کند. ما از آن آب سرد خوردیم ولی ایشان از همان آب گرم داخل خانه خوردند و لب به آن آب نزدند.

 

سی سال یک عبا

یک روز آیت الله احسان بخش برای آیت الله مشکینی عبایی دادند و به من گفتند ۳۰ سال پیش ما در محضر ایشان درس کفایه میخواندیم. در آن سال‌ها ایشان عبایی داشتند که بعد از ۳۰ سال در سمیناری دیدم که باز همان عبا را داشتند. بعد از این که عبا را به آقای مشکینی دادم و حرف های آقای احسان بخش را برای ایشان تعریف کردم و پرسیدم؛ واقعا سی سال است که از این عبا استفاده می کنید؟! گفتند بله .

 

احترام به مقام معظم رهبری

سال ۱۳۵۵ که ایشان در مشهد اقامت داشتند، روزی در جلسه آیت الله مشکینی با طلبه ها که من هم در آن حضور داشتم، یکی از طلبه ها درباره شخصیت مقام معظم رهبری پرسید. حاج آقا فرمودند« ایشان صد سال از زمان خود جلو است اما من بیچاره ۵۰ سال عقبم! » یا در جلسه ای نزد ایشان بودم که موضوعی پیش آمد از ایشان پرسیدم به نظر شما مقام رهبری در این موضوع اظهار نظر می‌کنند یا نه؟ ایشان قبل از اینکه جواب من را بدهند و فرمودند« مقام رهبری نه، مقام معظم رهبری! » گاهی اوقات که می خواستم خدمت آقا برسم به حاج آقا می گفتم می خواهم خدمت آقا بروم. اگر کاری یا سفارشی دارید بفرمایید تا به عرض آقا برسانم. ایشان می گفتند« به آقا بگویید ما هر شب شما را دعا می کنیم. علتش هم این است که شما مسئولیتی که قبول کردید باعث شده از مسئولیت ما کم شود، لذا بر ما واجب است که شما را دعا کنیم. » هر وقت به دیدار مقام معظم رهبری می‌رفتم ایشان متقابلاً جویای احوال حاج آقا می‌شدند.

 

روح مومن

تقریباً روز قبل از اینکه به حال اغما بروند و نتوانند صحبت کنند آخرین گفتگوهای من با ایشان اتفاق افتاد؛ یعنی روز یکشنبه ۲۳ تیر ماه سال ۸۶ در بیمارستان بقیه الله برای عیادت خدمتشان رسیدم، حالشان تا حدی بهتر شده بود و می‌توانستند صحبت کنند. می خواستم ببینم خودشان متوجه هستند که در حال رفتن به حال عالم بقا هستند یا نه. پرسیدم حاج آقا! دنیا را چگونه می بینید؟ ایشان متوجه شدند که چه می خواهم بگویم. فرمودند: « دنیا را با کمی تفاوت همانطور می‌بینم که اوایل طلبگی، استادم برای من ترسیم کرد. » بعد فرمودند« می بینم که با نزدیکان خودم خداحافظی می کنم اما بیش از ارحام نزدیک تر و دوستانی که برای من بهتر هستند، امام (ره) و آقایان بهشتی و مطهری می‌روم. من به آقایان بهشتی و مطهری خیلی علاقه داشتم. » بعد به آقای ساجدی که از ایشان پرستاری می کردند اشاره کردند و گفتند« این‌ها می‌خواهند با عزرائیل مبارزه کنند! » بعد فرمودند «معتقدم خود خدا روح مؤمن را قبض می کند» سپس به این آیات اشاره کردند« الله یتوفی الا نفس حین موتها؛ خدا جان انسان ها را می گیرد زمانی که مرگشان فرا می رسد. »

به انتخاب عبدالله نیازی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا