انتظار

انتظار ظهور منجی، مسأله ای است که فکر و اندیشه ی بشر را از دیرباز به خویش مشغول ساخته و مؤمنان را چشم به راه و منتظر تحقق وعده های الهی قرار داده است. ما نیز در این گفتار، به دنبال برداشتن قدمی در این عرصه هستیم تا با شناخت این انتظار بدانیم، چه وظایفی بر عهده داریم و چگونه می توانیم در تحقق این وعده ها نقشی ایفا کنیم. در آغاز، ارائه تعریفی از این واژه، طبیعی می نماید.

در انتظار فرج باشید کلامی از امیرالمومنین-امین یاوران

برداشت های گوناگونی از واژه «انتظار» صورت گرفته است که هر یک از آنها می تواند سمت و سوی رفتار منتظران را مشخص کند و به تبع آن، آثار مختلفی در زندگی منتظران بر جای بگذارد. در این میان، انتظار راستین که همسو با آیات و روایات اسلامی است و عقل وعرف نیز از آن پشتیبانی می کند، آثار و کارکردهای بسیار سازنده ای در حیات انسان منتظر و جامعه منتظران دارد.

معنای حقیقی انتظار

در فرهنگ مهدوی، انتظار در لغت به معنای «چشم به راه بودن»، «توقع داشتن» و «نگرانی» است و از نظر روان شناسی، کیفیتی روحی است که سبب پیدایش حالت آمادگی برای آن چیزی است که انتظار می رود و نقطه مقابل آن، نا امیدی است. «مسأله انتظار حکومت حق و عدالت مهدی و قيام مصلح جهانی، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر نفی و عنصر اثبات. عنصر نفی، همان بیگانگی از وضع موجود و عنصر اثبات، خواهان وضع بهتر است. اگر این دو جنبه در روح انسان به صورت ریشه دار حلول کند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد. این دو رشته اعمال، عبارت است از ترک هر گونه همکاری و هماهنگی با عوامل ظلم و فساد و حتی مبارزه و درگیری با آنان از یک سو و خودسازی و خودباوری و جلب آمادگی جسمی و روحی، مادی و معنوی، برای شکل گرفتن آن حکومت واحد جهانی از سوی دیگر».

با توجه به احادیثی همچون «أفضل العبادة انتظار الفرج» یا «أفضل أعمال أمتي انتظار الفرج من الله عزوجل» و نیز با توجه به تشبیه انسان منتظر به رزمنده در رکاب پیامبر صلی الله عليه و آله و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، این واقعیت آشکار می شود که انتظار ظهور مهدی موعود، همیشه توأم با تلاش و جهاد است. بنابراین انتظار، یعنی باور به اینکه «إن الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم»؛ یعنی همان گونه که رفتار ناشایست انسان ها زمینه غیبت را فراهم کرد، اعمال شایسته آنها می تواند زمینه ساز ظهور گردد. پس انسان منتظر هم برای پیوستن واطاعت مطلق از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف -که ولایت در همین انتظار تجلی پیدا می کند- خود را آماده می کند و هم زمینه اجتماعی ظهورخورشید عظمای ولایت را مهیا می نماید؛ چنان که در روایتی فرموده اند: «فیوطئون للمهدي يعني سلطانه».

این نوع از انتظار، آثار و کارکردهای بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی منتظران دارد. یکی از این آثار، اصلاح گرایی در دو بعد فردی و اجتماعی است که در صورت توجه، پیامدهای بسیار زیبا و ارزشمندی را برای فرد و جامعه به همراه دارد و موجب پویایی و رشد جامعه منتظر و حرکت به سوی ظهور و جامعه آرمانی مهدوی خواهد شد.

وظایف منتظران در عصر انتظار

 از جمله مسائلی که همواره شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام در دوران غیبت کبری، خواهان فهم آن هستند، شناخت وظایفی است که در این دوران به عهده آنان گذاشته شده است. در این مقاله تلاش خواهیم کرد وظایف منتظران را هر چند به صورت مختصر بیان کنیم.

۱. معرفت نسبت به حضرت ولی عصر عليه السلام 

از حضرت امام صادق عليه السلام نقل شده است که: روزی امام حسین علیه السلام بر اصحاب خود وارد شد و پس از حمد خدا و درود بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«ای مردم! خداوند بندگان را نیافرید، مگر برای اینکه او را بشناسند، زمانی که او را شناختند، او را پرستش کنند و هنگامی که او را پرستش کردند، با عبادت و پرستش او از بندگی غیر او بی نیاز شوند. مردی عرض کرد: ای پسر پیامبر! پدر و مادرم فدای شما باد! معرفت خداوند چیست؟ فرمود: شناخت اهل هر زمانی به امامشان؛ امامی که طاعت او بر آنان واجب است.» 1

همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية؛2 هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.»

توجه به مضامین دعاهایی که خواندن آنها در عصر غیبت توصیه شده است نیز ما را به اهمیت مسئله شناخت حضرت ولی عصر عليه السلام راهنمایی می کند. در یکی از دعاهای معروف و معتبری که شیخ صدوق(ره) آن را در کتاب اکمال الدین نقل کرده است، می خوانیم:

«بارالها! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، پیغمبرت را نخواهم شناخت. بارالها! پيغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی، حجت تو را نخواهم شناخت. بارالها! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجت خود را به من نشناسانی از دینم گمراه می شوم.» 3

۲. تمسک به ریسمان ولایت اهل بيت عليهم السلام

ولایت اهل بیت علیهم السلام دو گونه است: ۱. ولایت تکوینی؛ ۲. ولایت تشریعی.

ولایت تکوینی، بدین معناست که حضرات معصومان عليهم السلام به اذن و اراده الهی، می توانند در مقام تکوین و عینیات خارجی، دخل و تصرف کنند؛ مانند: معجزات انبیاء و کرامات اولیاء عليهم السلام .

ولایت تشریعی، به معنای ولایت و سرپرستی جامعه و مؤمنان است. امامان معصوم عليهم السلام، هر کدام در زمان خود، ولی و سرپرست جامعه هستند و مردم را هدایت تشریعی می کنند؛ از جمله وظایف مهم منتظران در زمان غیبت، چنگ زدن به ریسمان ولایت اهل بیت علیهم السلام است.

امام صادق عليه السلام در این باره فرمود:

«طوبى لشيعتنا المتمسكين بحبّنا في غيبة قائمنا؛4 خوشا به حال شیعیان ما، آنان که در زمان غیبت قائم ما، به ریسمان [ولایت] ما تمسک می جویند.»

همچنین امام سجاد علیه السلام فرموده است: «من ثبت على ولايتنا في غيبة قائمنا، أعطاه الله أجر ألف شهيد مثل شهداء بدر و أحد؛5 هر کس در غیبت قائم ما، بر دوستی [و عقیده به امامت ما] ثابت قدم باشد، خدای متعال اجر هزار شهید از شهدای بدر و احد به او عطا می کند.»

و نیز حضرت صادق عليه السلام فرمود: «يأتي على الناس زمان يغيب عنهم إمامهم؛ زمانی بر مردم فرا رسد که پیشوایشان از آنان غایب شود.» زراره پرسید: «در آن زمان مردم چه کنند؟» امام علیه السلام فرمود:

«يتمسكون بالأمر الذي هم عليه حتى يتبين لهم؛ 6 به همان امر ولایتی که بر آن هستند چنگ زنند تا برایشان آشکار شود.»

٣. انتظار فرج

یکی از مهم ترین وظایف منتظران در عصر غیبت، انتظار فرج است. رسول خدا صلی الله عليه و آله فرمود: «أفضل أعمال أمتی انتظار الفرج 7؛ با فضیلت ترین اعمال امت من، انتظار فرج است»

  امام زمان از دیدگاه اهل سنت

امام صادق عليه السلام فرمود: «زمانی بندگان به خدای بزرگ نزدیک ترند و خدا از ایشان راضی تر است که حجت خدای متعال از میان آنان ناپدید شود و ظاهر نشود و آنان جایش را [هم] ندانند. با این همه بدانند که حجت و میثاق خدا باطل نشده است. در آن زمان، هر صبح و شام چشم انتظار فرج باشید.8»

امین یاوران

آنچه در روایات مربوط به انتظار فرج حضرت ولی عصر عليه السلام بسیار به آن پرداخته شده است، مسئله صبر در این انتظار و پاداش صابران در این دوران است. در ذیل به چند نمونه از این روایات اشاره می شود:

الف) امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: پس از شما کسانی بیایند که یک نفر از ایشان پاداش پنجاه نفر از شما را داشته باشد . [اصحاب ]گفتند: ای رسول خدا، ما در جنگ بدر و احد و حنين، با تو بودیم و درباره ما آیه نازل شده است؟ پیامبرصلی الله علیه واله فرمود: اگر آنچه [از حوادث ایام ]به ایشان می رسد، به شما رسد، صبر آنان را ندارید.» 9

ب) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «إنتظار الفرج بالصبر عباده،10 انتظار فرج با صبر، عبادت است.»

ج) امام رضا علیه السلام فرمود: «ما احسن الصبر و انتظار الفرج؛11 چه نیکوست شکیبایی و انتظار فرج.»

د) امام حسین علیه السلام فرمود: « برای او [مهدی] غیبتی است که اقوامی در آن از دین خارج شوند و گروهی بر دین ثابت قدم بمانند و آزار و اذیت می کشند و به آنها گفته می شود: این وعده [ظهور] چه وقت عملی می شود، اگر راست می گویید؟ بی تردید صبر کننده در زمان غیبت، در برابر آزار و تکذیب [مخالفان]، به منزله جهاد کننده با شمشیر در رکاب رسول خدا بوده است.»12

4. آمادگی نظامی برای ظهور امام زمان علیه‌السلام

به تصریح روایات، آماده کردن سلاح و کسب مهارت نظامی که مناسب با هر عصری باشد، برای شرکت در سپاه حضرت مهدی عليه السلام، از وظایف منتظران است.

امام صادق عليه السلام فرمود: هر یک از شما باید برای خروج حضرت قائم عليه السلام هر چند به اندازه یک تیر، مهیا کند. هر گاه خدای تعالی چنین نیتی از او ببیند، امیدوارم عمرش را طولانی کند تا آن حضرت را درک کند (و در زمره یاران و همراهانش قرار گیرد).13

همچنین امام کاظم علیه السلام فرمود: « هر کس مرکبی را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان ما را خشمگین سازد، در حالی که خودش به ما منسوب باشد، خداوند روزی اش را فراخ سازد، به او شرح صدر عطا کند، او را به آرزویش برساند و در رسیدن به خواسته هایش او را یاری کند.»14

منابع

۱. بحارالأنوار، ج ۲۳، ص ۹۳ و کنز الفوائد، کراجکی، ص ۱۵۱.

2. بحار الأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸ و ج ۳۲، ص۳۲۱ و ينابيع الموده، ج ۳، ص ۳۷۲.

3. اكمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۲.

4. همان، ج ۲، باب ۳۴، ح ۵.

5. همان، ج ۱، ص ۴۳۹.

6. همان، ج ۲، باب ۳۳، ح ۴۴.

7. مجمع البحرین، ص۲۹۷.

8. کافی، ج ۲، باب نادر في الغيبه، ص۱۲۷.

9. کافی، ج ۸، ص ۳۷ و مکیال المکارم، ج ۲، ص ۲۹۰.

10. الدعوات، قطب الدین راوندی، مدرسة الامام المهدی، ص ۴۱.

11. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹.

12. اكمال الدین، ج ۱، ص ۴۳۷.

13. الغيبة، باب ماجاء في ذكر الشيعه، ص ۱۷۳ و بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۶۶.

14. الکافی، ج ۶، ص۵۳۵، ح ۱.

دکمه بازگشت به بالا