ولایت

ولایت در قرآن

طبق آنچه لغت شناسان گفته‌اند، واژه ولایت از ماده «ولی» است و آن هنگامی است که دو چیز، در کنار هم یا پشت سرهم، به‌گونه‌ای قرار گیرند که مانعی میان آن‌ها نباشد. واژه‌هایی همچون «ارتباط»، «پیوند» و «اتصال» می‌تواند تا حدی هم‌معنای آن واژه باشد؛ اما باز هیچ‌یک معادل دقیق آن نیستند. به‌هرحال، عنصر اصلی در معنای واژه ولایت، نزدیک بودن است و معانی دیگر این واژه به همین معنا بازمی‌گردد. در قرآن کریم نیز این واژه با این معنا به‌کاررفته است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ[1]؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، با کافرانی که مجاور شمایند کارزار کنید».

مطابق این آیه، مسلمانان صدر اسلام موظف شدند که برای جنگ با کفار، نخست با کفاری بجنگند که به آن‌ها نزدیک‌ترند تا آنان فرصت توطئه‌چینی نیابند. پس ماده «ولی» در اصل، به معنای قرب و نزدیکی است؛ اما میان دو چیز که نزدیک هم قرار می‌گیرند، به‌طور طبیعی رابطه تأثیر و تأثر برقرار می‌شود. ازاین‌رو کلمه ولایت، غیر از مفهوم قرب، معنای ارتباط، پیوندیافتن، باهم جوش خوردن و رابطه پیدا کردن را نیز می‌رساند. در موجودات مادی، شرط تأثير و تأثر این است که آن دو چیز، نزدیک یکدیگر باشند؛ زیرا زمینه تأثیر و تأثر زمانی فراهم می‌آید که آن دو نزدیک هم قرار گیرند، تا یکی در دیگری تصرف کند یا هر دو در هم تصرف کنند.

نکته‌ای که بایددر اینجا بدان توجه کرد این است که معمولاً تمام واژه‌های یک‌زبان را نمی‌توان عيناً به زبان دیگر ترجمه کرد؛ مثلاً در ترجمه یک لغت از زبانی به زبان دیگر، گاه نمی‌توان واژه‌ای یافت که دقیق، آن واژه را به زبان دیگر برگرداند و باید از دو یا چند کلمه کمک گرفت. ولایت نمونه‌ایاز همین واژه‌هاست. ولایت را گاه به دوستی ترجمه می‌کنند. اگر این معنا را بپذیریم، مراد از اهل ولایت کسانی اند که اهل‌بیت را دوست می‌دارند. گاهی نیز ولایت را «اطاعت» معنا می‌کنند. طبق این معنا اهل ولایت یعنی کسانی که از اهل‌بیت (ع) و اطاعت می‌کنند. این کلمه را به «نصرت» و «سرپرستی» نیز معنا کرده‌اند.

در اینجا چند نمونه از کاربردهای این واژه را بر می شمریم که البته هریک از آن‌ها به شکلی بامعنای اصلی این واژه، یعنی قرب و نزدیکی ارتباط دارد:

الف) ولایت به معنای محبت در برابر عداوت: در ادعیه و زیارات، این دو واژه در مقابل هم به‌کاررفته‌اند؛ مثلاً در دعای ندبه آمده است:

اَللَّهُمَ والِِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ؛ «خدایا به کسانی که محبت او را در دل دارند، محبت کن و با آنان که با او عداوت دارند، دشمنی بورز».

ب) واژه ولیّ در مواردی، به معنای ناصر به‌کار رفته است؛ مثلاً درجایی که کسانی با قومی عقد ولایت می‌بندند تا اگر جنگی رخ داد، کمکشان کنند. در این صورت، آنان ولیّ این قوم می‌شوند و باید نصرتشان کنند.

ج) در موارد بسیاری، ولایت، در معنایی به کار می‌رود که تقریباً معادل حکومت است.

موارد بسیار دیگری وجود دارد که نیازی به ذکر آن‌ها نیست؛ اما این نکته را باید به یاد داشت که ولایت، معانی فراوانی دارد که تمامشان به یک معنای اصلی بازمی‌گردد: کنار هم و نزدیک هم قرار گرفتن دو چیز، به‌گونه‌ای که چیز دیگری میان آن‌ها حایل نباشد. واژه «موالات» نیز از همین‌جا گرفته‌شده است. موالات در برخی عبادات، به عنوان شرط آن عبادت، مطرح‌شده و منظور این است که اجزای آن، پشت سر هم بیاید و چیزی میان آن‌ها فاصله نیندازد؛ البته نوع و سنخ نزدیکی و قرابت نهفته در مفهوم ولایت، متفاوت است: گاهی نزدیکی، نزدیکی در مکان است، گاهی نزدیکی در روابط وجودی و تکوینی می‌باشد و گاهی در امور اعتباری است. به‌هرحال این نزدیکی، سلسله لوازمی دارد که یک‌بارِ معنایی به آن اضافه می‌شود.

همچنین در بحث ولایت‌فقیه، اگر بخواهیم به مفهوم ولایت پی ببریم، باید به معانی مختلف این کلمه توجه کنیم تا بتوانیم معنای مناسب آن را دراین‌باره تشخیص دهیم. مراد از ولایت در اینجا، حکومت است که با عالَم تشریعیات ارتباط دارد، نه معانی دیگر؛  همچون ولایتی که در عالم  تکوینیات مطرح است یا ولایتی که به معنای محبّت می‌باشد. در حقیقت در بحث ولایت‌فقیه، سخن این است که : فقیه حق دارد حکم حکومتی و ولایی صادر کند و اطاعت از آن حکم، بر مردم واجب است.

بنابراین، در محل بحث ما، ولایت به معنای حکومت است. حکومت نیز، نهادی است که برای زندگی اجتماعی و پرهیز از هرج‌ومرج و حفظ امنیت جامعه لازم است. ازاین‌رو، به کسی که متصدی این نهاد باشد، «ولیّ امر» می‌گویند. در حقیقت، واژه‌ای که در فرهنگ دینی ما به‌جای حاکم شایع شده، ولیّ است.

موارد کاربرد ولایت در قرآن

چنان‌که گذشت، معنای اصلی مادۀ «و ل ی» نزدیکی و قُرب دو چیز است که میانشان فاصله‌ای نباشد. برای روشن شدن بیش‌ازپیش مفهوم این واژه، مناسب است به برخی از کاربردهای قرآنی این واژه توجه کنیم. این واژه با کاربردهای متنوعی در قرآن کریم آمده است:

الف) گاهی این واژه در قرآن کریم درباره دو موجود ذی‌شعور به کار می‌رود. بنابراین، این رابطه را به دو گونه می‌توان تصور کرد: نخست آنکه آن دو موجود ذی‌شعور، انسان باشند. در این صورت، مراد آن است که رابطه‌ای قوی میان آن دو وجود دارد که تمام شئون وجودی ایشان را فراگرفته است. رابطه دو انسان در این حالت با رابطه دو جسم متفاوت است. به دیگر سخن، مادۀ «و ل ی» معنای عامی دارد که هرگاه در مورد انسان، در مقام موجود ذی‌شعور، به کار رود، باید شئونات انسانی را در پیوند دو انسان در نظر گرفت. پیوند موردنظر، پیوندی است که دو انسان را چنان به هم نزدیک می‌کند که هیچ مانعی میان آن دو باقی نمی‌ماند. شئون اصلی انسان را می‌توان سه چیز دانست:

1. شناخت (بینش)؛ ۲. عواطف و میل‌ها (گرایش)؛ ۳. کنش که حاصل جمع و برآیند دو مورد پیش یعنی بینش و گرایش است. هرگاه ماده «و ل ی» درباره دو انسان به کار رود، بدین معناست که آن‌ها تا آن حد به یکدیگر نزدیک شده‌اند، که در امور سه‌گانه پیش‌گفته، یکی گشته‌اند؛ یعنی شناختها و معرفت‌های ایشان شبیه به هم است، عواطف و احساسات آن‌ها به هم‌آمیخته است و یکدیگر را دوست دارند و رفتارشان باهم شباهت دارد.

پس ولایت، رابطه‌ای طرفینی است و دو طرف نسبت به هم تأثیر و تأثر دارند. طبیعی است که وقتی فکر و عواطف دو فرد، مشترک شد، در عمل و رفتارِ یکدیگر اثرِ متقابل می‌گذارند؛ چنان‌که در قرآن کریم آمده است:  وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ[2]؛ «و مردان و زنان با ایمان، اولیای یکدیگرند».

براساس این آیه نورانی، هم این مؤمن ولی آن مؤمن است و هم آن مؤمن ولی این مؤمن، و هر دو بر یکدیگر اثر می‌گذارند.

اما گاهی این رابطه میان دو موجود ذی‌شعور برقرار می‌شود که یک‌طرف آن خداوند است

؛ مثلاً رابطه میان انسان و خدا. مسلماً در این حالت، تعامل و تفاعل در میان نیست؛ بلکه اثرگذاری فقط از جانب خداست. رابطه ولایت بین انسان و خدا به دو معناست که شناخت انسان شناخت خدایی، محبتش محبت خدایی، و رفتارش رفتار خدایی می‌شود. چنین انسانی خدا را بیش از همه دوست دارد: وَالَّذينَ آمَنوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ؛[3] «کسانی که ایمان آورده‌اند، به خدا محبت بیشتری دارند».

بنابراین در رابطه ولایت بین خدا و انسان، خدا از انسان اثر نمی‌پذیرد. اساساً خداوند از هیچ موجودی اثر نمی‌پذیرد؛ البته در اینجا نیز ولایت، به یک معنا طرفینی است:  از یک‌سو، ولایت خداوند بر مؤمنان مطرح‌شده و از سوی دیگر ولایت مؤمنان نسبت به خداوند؛ یعنی هم گفته می‌شود اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنوا [4] و هم گفته می‌شود أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ [5] «آگاه باشید که اولیای خدا نه می‌ترسند و نه اندوهگین می‌شوند». گرچه در اینجا نیز ولایت طرفینی است، تأثیر فقط ازیک‌طرف است. به دیگر سخن، رابطۀ اتصال و پیوند دو طرفی است: هم انسان به خدا، و هم خدا به انسان نزدیک است؛ ولی تأثیر طرفینی نیست.

همچنین ، برخی آیات ، افزون بر اینکه به ولایت خداوند اشاره‌کرده‌اند، در امتداد آن، ولایت دیگران را نیز متذکر شده‌اند: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ [6] «سرپرست و ولیّ شما تنها خداست و پیامبر او و آن‌ها که ایمان آورده‌اند ؛ همان‌ها که نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند».

این آیه، ولایت بر دیگران را افزون بر خداوند، درباره پیامبر (ص) و دسته خاصی از اهل ایمان یعنی معصومان (علیهم السلام) نیز اثبات می‌کند. گفتنی است که شیعیان، در اذان و اقامه، جمله‌ای را به‌قصد تبرک و تیمن ذکر می‌کنند که حاکی از ولایت علی(علیه السلام) نسبت به خداوند است: أشهد أنّ علياً ولي الله؛ «شهادت می‌دهم که علی (ع) ولیّ خداست».

ب) افزون بر رابطۀ دو فرد انسانبا یکدیگر، یا خدا و انسان، رابطه ولایت گاهی میان فرد و جامعه برقرار می‌شود ألنَّبِىُّ أَوْلَى‏ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ ؛ [7] «پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است».

در اینجا یک‌طرفِ رابطه ولایت، شخص پیامبر(ص) ، و طرف دیگر، آن امت اسلامی است. گاهی از این ولایت به ولاية النبي على الأمة، تعبیر می‌کنند. در کلّ، ولایت امر، ارتباط مجموعه‌ای از انسان‌ها با ولیّ امر است. بنابراین ولیّ امر مسلمین، کسی است که ارتباطی نزدیک و محکم با مردمی دارد که در امور اجتماعی و سیاسی، بدون هیچ فاصله‌ای، پشت سر او حرکت می‌کنند و از وی اثر می‌پذیرند.

منابع:

1- توبه (9)، 132.

2 – توبه (9) ، 71.

3 – بقره (2) ،  165.

4 – بقره (2) ،  257.

5 – یونس (10) ، 62.

6 – مائده (5) ،  55.

7 – احزاب (33) ، 6.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا