ایران ما

پوشاک سنتی و زیورآلات زنان کُرد خراسان

پوشاک به‌عنوان پدیده‌ای هنری، روایت‌گر فرهنگ، سلیقه و بینش اجتماعی یک قوم است که امروزه با رواج جاذبه‌های مدرنیستی به‌ویژه جلوه‌های کاذب و مدگرایی، رنگ، شکل، طرح و بافت اصلی آن کم‌رنگ شده است. در خیلی از استان‌ها از جمله خراسان شمالی که گنجینه‌ عظیمی از قومیت‌های مختلف هم‌چون ترکمن، کُرد، بلوچ، عرب و… است، استفاده از لباس‌های محلی به دست فراموشی سپرده شده است و تنها در برخی مراسم و جشن‌ها می‌توان استفاده از پوشاک محلی را دید. به دليل شرايط جغرافيايي و نواحی اقلیمی مختلف، همچنین برخورداري از دشت‌ها و کوهپايه‌هاي حاصل‌خيز و سرسبز، اقوام مختلفي در دوره‌هاي گوناگون تاريخي در خراسان بودند. اقوام و طايفه‌هاي مختلف در اين خطه به دليل شرايط جغرافيايي و فرهنگي سکونت مي‌يافتند که هر کدام فرهنگ، پوشش، آداب و رسوم و گويش خاص خود را با خود به همراه مي‌آوردند. کردها نيز از زمان صفويه به اين سو، از غرب کشور به مرزهاي شرقي ايران کوچ داده و در اين منطقه ساکن شدند که به کُرمانج شهرت دارند.

پوشاک خراسانیان به دلیل وجود طوایف مختلف، متنوع است و می‌توان آن را به چهار بخش عمده تقسیم کرد: پوشاک کردهای ساکن خراسان؛ پوشاک نواحی مرزی مثل تربت‌جام، تایباد، باخرز و خواف؛ پوشاک مهاجران ساکن استان، مانند ترکمن‌ها، بلوچ‌ها و عرب‌ها؛ و پوشاک ساکنین مناطق کویری و جنوبی استان، مثل شهرهای نیشابور، تربت حیدریه، سبزوار، کاشمر، گناباد و قائن. از جمله پوشش‌های خراسان، دستار سیاه و بدون دنباله برای سادات مسن یا روحانی، دستار سیاه دم‌دار برای میان‌سال‌ها، دستار زرد رنگ برای حاجی‌ها، دستار شیر شکری یا قهوه‌ای برای کربلارفته‌ها و دستار سپید و کرکی برای بقیه مردم است.

پوشش سر

زنان این منطقه روسری بلندی دور سرشان می‎پیچند که یک سر آن از وسط صورت رد می‌شود تا دهان را بپوشاند و سر دیگر از عقب تا قوزک پا می‎افتد. دستمال سر ابریشمی رنگینی که سکه‎هایی در حاشیه‌هایش دوخته شده، دور سر، روی این روسری بسته می‎شود. کلاهی زیر چارقد به سر می‎کردند که از پارچه‎ قرمزرنگ نخی دوخته می‎شد و به آن «تخیه» می‎گفتند. این کلاه از کفی به شکل دایره و دوری به شکل مستطیل تشکیل می‏شد. روی آن با چند نوع دوختِ مشخص نقش‌دوزی می‎شد. بعد از آسترکشی دورتادور لبه‏ کلاه را قیطان‎دوزی می‎کردند. برای مراسم جشن تکه‌ای منجوق‎دوزی با مهره‏های رنگین به نام «شَته» می‎دوختند و به آن کلاه «شته‏دار» می‏گفتند. معمولأ در قسمت وسط پیشانی نشانه یا طرح مشخصی دوخته می‏شد که دو طرف آن را به شکل قرینه با منجوق‏های رنگی حاشیه‏دوزی می‎کردند. نوک منجوق‎هایی که وسط پیشانی قرار می‌گرفت سکه دوخته می‎شد. به این ترتیب که در دو طرف کلاه دو آویز زینتی دوخته می‌شد که آن را «بناگوش» و به زبان کُردی «گار» می‎گفتند. این آویزها از دو طرف چارقد بیرون می‎‌آمد و بخشی از زیورآلات زنان را در مراسم جشن تشکیل می‏داد. گاهی اوقات از تکه‏های مستطیل پول‏دوزی شده برای پوشاندن موهای بافته شده در پشت سر استفاده می‎کردند.

پیراهن

آستین راسته و بلند بود که گشادی آن با مچ جمع می‎شد. اغلب روی مچ نواردوزی یا نقش‌دوزی می‏شد. مرغک (پارچه چهارگوشه با قطر 8 تا 9 سانتی‏متر در زیر بغل) آستین و بالاتنه را به یکدیگر وصل می‎کرد و باعث می‏شد تا در اثر حرکت دست‎ها درز زیر بغل پاره نشود. یقه با برگردی نوک‎تیز که پهنایی حدود 4 تا 6 سانتی‎متر داشت، با درز سرشانه دوخته می‎شد و در قسمت پشت پیراهن برگرد نداشت. پیش‌سینه، دو تکه بود و از زیر گردن تا سینه با زیپ یا دگمه بسته می‎شد. بالاتنه، تا حدود کمر با برش راسته به قسمت دامن وصل می‏شد. دامن، یک تکه پارچه مستطیل که پس از چین خوردن به قسمت کمر بالاتنه وصل می‏شد. روی دامن را با انواع نوارهای ریشه‏دار و رنگارنگ نواردوزی می‎کردند.

گراس

پوشش زن کرمانج خراسان شاخصه‌های منحصر به‌فردی دارد که نوع پارچه، زینت‌ها، نام‌ها و پردازش رنگ از جمله این ویژگی‌هاست. بالاتنه که در اصطلاح کرمانجی «گراس» نامیده می‌شود و دامن که در اصطلاح کُردی «شیلوار» نامیده می‌شود، دو قسمت اصلی لباس کرمانجی هستند. «گراس» پیراهنی ساده ‌است و یقه خاصی ندارد. «کله» پوششی است از جنس مخمل قرمز، سبز یا بنفش که بر روی گراس پوشیده می‌شود. این لباس با سکه‌های تزیینی که در اصطلاح کرمانجی «دراو» نامیده می‌شود، تزیین می‌شود. به حاشیه یقه، جیب‌ها و سر آستین‌های کله، نوارهایی زیگزاگ با رنگ‌های تند، دوخته می‌شود.

مچ‏بند

روی آستین در قسمت مچ دست، مچ‏بند بسته می‏شد. در جشن‌های محلی، مچ‎بندهای دست‏دوزی شده‏ می‌شد. پارچه‌ای با طول دو برابر و نیم دور مچ دست و عرض 6 سانتی‎متر و قسمتی که روی مچ‌ها را می‌‍‌‌پوشاند و با الیاف ابریشم، نقش‎دوزی می‏شد. در میان نقش‌ها نقش ستاره، زلف عروسی، مرغ و خروس، خوشه گندم بیشتر دیده می‌شود.

جلزقه

به طور معمول نیم‌تنه‎ نمدی یا مدخل ساده‌ای با آستین‌های جداگانه (یَل)، بیشتر در رنگ‌های آبی، قرمز یا سیاه، روی لباس پوشیده می‌شود. نوع زینتی‌تر، در جلو از گردن تا کمر، با سکه‌ها، پولک‌ها و زینت‎آلات نقره پوشیده می‎شود. زنان روی این نیم‌تنه «جلزقه» می‎پوشند که دوخت آن مانند یل است. ولی بی‌آستین و جلوباز می‎باشد. جلیقه‌ای‌ که با نواردوزی و پول‏دوزی زینت شده، و در برخی مواقع قیطان‏دوزی نیز داشت.

پاچه ‎گراس

دامن پرچینی است که در قسمت کمر، گشادی آن با نوار دست‎بافی به نام ریجه یا بندتنبان جمع می‎شود. معمولأ قسمتی که از زیر پیراهن نمایان می‎شود از پارچه مخمل یا ابریشم است و قسمتی که پنهان است از پارچه نخی؛ زیرا پس از جمع شدن پارچه نخی، بدن آزرده نمی‏شود. قسمت پرچین و نواردوزی شده‏ پاچه‌گراس در روی زانو پف کرده و به «چتردامن» موسوم است. تزیینات چتر دامن نوعروسان از نوارهای زری‌دار می‌باشد. گاهی اوقات حدود چهل متر پارچه برای دوخت آن به کار می‎رود. زنان در خانه، شلوار گشادی مشابه آن چه مردان می‎پوشند، به پا می‌کنند که اغلب تا 12 متر چلوار آبی رنگ، پارچه لازم دارد. زنان در بیرون، شلوار بلندتری با نقوش گلدار می‎پوشند. این شلوار آن‌قدر گشاد است که بیشتر به دامن شباهت دارد؛ لبه‎های آن با نوعی بند که به آن «مداخل» و یا «جَک» می‌گویند، تزیین می‎شود. قد لباس‌ها نیز برای دختران جوان، زنان متأهل و مسن متفاوت است. به گونه‌ای که قد دامن دختران جوان روی زانو و زنان مسن، روی ساق پا قرار داشت.

جوراب

زیر پاچه‌گراس جوراب کش سفید می‌پوشیدند و آن را ساق می‌گفتند و گاهی اوقات افراد کهن‌سال از رنگ‌های تیره و یا کِرِم استفاده می‎کردند. از دو نوع پشمی منقوش و بازاری استفاده می‌شد. جوراب بازاری را جوراب‌کشی یا ساق می‌گفتند و اغلب به رنگ سفید یا رنگ کِرِم بود. جوراب‌های بافته شده از ابریشم نرم سفید است که تا حدی از جوراب‌های مردانه، بلندتر است.

کفش زنانه

کفش‌های زنان (چارخ) از تکه‌های یکسره‎ پوست گوساله‌ درست می‌شود که پنجه‌هایش به سمت بالا برگشته و با ریشه‌های ابریشمی و سگکی بر نوک آن، تزیین می‌شود. به دمپایی زنانه هم «کُمُخت» می‌گویند. در گذشته کفش چرمی با دو رنگ قرمز یا زرد نوک تیز که قُتوز (منگوله) داشت می‌پوشیدند. منگوله از رشته‌های چرمی باریک درست می‌شد. اغلب با الیاف ابریشم الوان و گلابتون روی چرم را نقش‌دوزی می‎کردند.

اگر اراده کنیم با اندکی تدبیر مسئولین، می‌توان نقش و نگارها و طرح‌های البسه‌ بومی و محلی خراسان شمالی را بر تولیدات جدید پیاده کرد و هم‌زمان با حرکت در مسیر نوآوری و پیشرفت، سنت‌های کهن را نیز حفظ کرد. اگر طرح‌های البسه‌ محلی مردم خراسان شمالی که برگرفته از احساس پاک مردمان گذشته این استان است، با تولیدات جدید پوشاک ادغام شوند، به طور یقین مورد استقبال جوانان قرار می‌گیرد. لذا بايد براي نزديک شدن به اصالت‌ها در حفظ و تعميم فرهنگ پوشاک سنتی کوشش شود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا