داستان و حکایت

زندگی منهای خدا

نیاید روزی که خدا، دست عنایتش را از روی سر کسی بر دارد؛ مثل این است که نیروگاه برق، دست عنایتش را از روی شهر و خانه ی ما بردارد؛ دیگر همه جا تاریک و وحشتناک می شود. قرآن کریم در این باره از یک تشبیه معقول به محسوس بهره می برد و می فرماید: اگر کسی شب در دریا باشد و دریا متلاطم گردد ، بعد موج روی موج ، روی این دریا ببارد، ابر هم محیط بر دریا شود ، چه جور ظلمت روی ظلمت و وحشت روی وحشت است؟ زندگی منهای خدا این است. اگر دست عنایت خدا روی سر کسی باشد، زندگی او روشن است، دل او روشن است و زندگی او شاد است؛ اما اگر نور خدا در زندگی نباشد، به عبارت دیگر، اگر دست عنایت خدا روی آن خانه نباشد و خدا اعتنایی به اهل آن نکند، دیگر زندگی ظلمات است، زندگی وحشتناک است. وقتی خدا به جامعه ای اعتنا نداشته باشد، مفاسد اخلاقی، اقتصادی و اداری، آن جامعه را نابود می کند. چه عذابی بالاتر از فساد اخلاقی سراغ دارید؟ چه عذابی بدتر از فساد اداری می توانید پیدا کنید؟ چه عذابی خطرناک تر از فساد اقتصادی وجود دارد؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا