مناسبتی

شهادت سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین ع تسلیت باد

ما ملت امام حسينيم

با شاعران و اشعاری که در عزای امام حسین علی سروده اند

 

کوفیان عصر جدید (سعید بیابانکی)

سرت اگرچه در آن روز رفت بر سرنی

نخورد دشمنت اما جوی زگندم ری

سری که بود دمادم به روی دوش نبی

سری که بر سرنی شد، به جرم حق طلبی

سرت شریف ترین سجده گاه باران است

سرت امانت سنگین روزگاران است

منم مسافر بی زاد و برگ و بی توشه

سلام من به تو، ای قبله گاه شش گوشه

سلام وارث آدم، سلام وارث نور

سلام ماه درخشان آسمان و تنور

سلام تشنه لب کشته میان دورود

سلام خیمه جانت اسیر آتش و دود

سلام ما به توای پادشاه درویشان

چه می کنند ببین با تو این کج اندیشان

تو آبروی شرف، آبروی مرگ شدی

کتاب وحی تو بودی و برگ برگ شدی

تو در عراقی و رو کرده ای به سمت حجاز

میان معرکه هم ایستاده ای به نماز

بخوان که دل به نوایی دگر نمی بندم

که خورده تیر غمت بر دوازده بندم

چه با مرام شما کرده اند بی دینان

هزار بار تو را سر بریده اند اینان

چه سود بعد تو چون برده، بندگی کردن

حباب وار، يزيدانه زندگی کردن

حسین گفتن و دل باختن به خوی یزید

بدا به غیرت ماکوفیان عصرجدید

چه زود در کنف رنگ و ريب فرسودن

مدام برده تزویر و زور و زر بودن

چه سود دل به غمت دادن و زبانم لال

حسین گفتن و… آتش زدن به بیت المال

حسین، کوفی پیمان شکن نمی خواهد

حسین، سینه زن راهزن نمی خواهد

حسین را، زمرامش شناختن هنر است

حسین دیگری ازنو نساختن هنراست

ضریح امام حسین

محرم متفاوت (مهدی جهاندار)

غم بزرگ، غم مهربان، غم متفاوت

حدیث زخم و نمک، سوز و مرهم متفاوت

تمام آینه ها اسم اعظم اند خدا را

تو ای شکسته ترین اسم اعظم متفاوت

میان این همه افسون و غمزه متشابه

کرشمه های تو آیات محکم متفاوت

کسی که عشق تو را دارد و کسی که ندارد

دو آدم اند ولی در دو عالم متفاوت

صفوف سینه زنانت منظم اند و مشوش

منظم اند و پریشان، منظم متفاوت

تو با تمام جهان فرق میکنی، تو که هستی؟

ضریح و تربت و آیین و پرچم متفاوت

چگونه میکشی و زنده میکنی، دل و جانم

فدای چشم تو، عیسی بن مریم متفاوت

تو آمدی که جهان را از این ستم برهانی

خوش آمدی به جهان ای محرم متفاوت

هرسینه یک حسینیه، در خانه یک چراغ

روشن کنید بر در هر خانه یک چراغ

یعنی برای هردو، سه پروانه یک چراغ

مجنون و ماه، شاپرک و شعله، مست ومی

افتاده دست این همه دیوانه یک چراغ

بیچاره عاشقی که به هفت آسمان نداشت

حتی نه یک ستاره و حتی نه یک چراغ

ققنوس من، از آتش خود بال و پر بگیر

اما نگیر از کف بیگانه یک چراغ

کی عاقبت بخیر شد انگور باغمان

آن شب که شد به میکده هر دانه یک چراغ

گاهی چراغ خانه به مسجد حرام نیست

آن مسجدی که داده به ویرانه یک چراغ

پروانه ای به وقت شهادت به خنده گفت

فردا می آورند روی شانه یک چراغ

ساقی! سری به کوچه نشینان خود بزن

هر گوشه روشن است غریبانه یک چراغ

نذر محرم و صفر چشم های توست

هرسینه یک حسینیه، هر خانه یک چراغ

 

قمربنی هاشم

زهرا بشری موحد

دلت گرفته اگر، رو به کربلا برخیز

دلت گرفته اگر، یادی از محرم کن

دو قطره اشک بریز و دو دیده خرم کن

اگر زمین و زمان را به هم بیاشوبند

خودت برای خودت هیأتی فراهم کن

بپوش پیرهن مشکی ارادت را

اتاق خلوت و آشفته را منظم کن

اجاق مجلس روضه همیشه روشن باد!

مباد سرد شود داغ! چای را دم کن!

کنار پنجره بنشین و در هوای حسین

تمام منظره را غرق رقص پرچم کن

«هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید»

دو بیت روضه بخوان از غم جهان کم کن

ورق بزن صفحات شلوغ مقتل را

برو به خیمه محبوب و عهد محکم کن

برو کنار فرات و نگاه کن در آب

گلوی کودک شش ماهه را مجسم کن

دلت گرفته اگر، رو به کربلا برخیز

سلام کن به حسین غریب و سرخم کن

سری به نیزه بلند است و عمر ما کوتاه

تمام عمر به سر درغم محرم کن!

عاشورا

 

اعظم سعادتمند

آتشی می زد به جانم نوحه های آذری

می وزد از ضبط صوت کودکی های «پری»

های های سنج و طبل و روضه های «کوثری»

چیزی از معنایشان هرگز نفهمیدم ولی

آتشی میزد به جانم نوحه های آذری

چون لباس مشکی ام، پیراهنی می خواستند

از من مادر، عروسک های پیراهن زری

خفته بر درگاه مسجد، حالت معراج داشت

غرق خاک کفش های سینه زن ها، پادری

پای من در گل فرو می شد، دلم در عشق، تا

نوحه ای می خواند ابری با زبان مادری

باز می گشتند قزغان های نذری ، رو سفید

پیش از آغاز محرم از دکان مسگری

می دود حس لذيذی در دلم از آن زمان

تا برای خانه همسایه نذری می بری…

باد می آید ولی این برگ های سرخ و زرد

می وزد از ضبط صوت کودکی های پری

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا