سبک زندگی

خودباوری در روانشناسی

یکی از رموز موفقیت هر فردی در زندگی، داشتن روحیه خودباوری و اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس به معنای خوداتکایی و نقطه مقابل آن، اعتماد به دیگران است. کسی که اعتماد به نفس نداشته باشد، زبون، بیچاره و ناتوان است و نمی تواند از امکانات و استعدادهای درونی خود بهره برداری کند. از دست دادن اعتماد به نفس موجب فلج شدن فکر و تخدیر روح انسان می شود. فرد خودباخته و فاقد اعتماد به نفس، همیشه از خود مأیوس و به دیگران متکی است. او در زندگی، پیشرفت چندانی نخواهد کرد و همواره سایه ناتوانی و شکست بر زندگی اش حکم فرما خواهد بود.

مردان بزرگ تاریخ با دریافت این نکته، در همان اوان جوانی، ارزش خود را یافتند و توانایی های درونی خویش را کشف کردند و با اتکا و اعتماد به همین توانایی ها راه پیروزی را سریع تر پیمودند. خودباوری به عنوان یک مقوله بنیادی و زیربنایی نقش مهمی در معنا دادن به فردیت و اجتماعی بودن اعضای یک جامعه دارد. بر مبنای خودباوری است که هر جامعه ای می تواند به ارزش ها و اخلاقیات خود جلوه دهد و در راستای پیشرفت و ترقی و موفقیت گام های بلندی بردارد. بر این اساس، هر فردی باید در جهت تقویت خودباوری خویشتن و دیگران بکوشد.

افراد از چشم انداز شخصیتی

افراد از دیدگاه رفتاری و شخصیتی به سه دسته تقسیم می شوند:

  1. افراد خودباخته
  2. افراد خودشیفته و دیگر شیفته
  3. افراد خودباور
  • افراد خود باخته

تعداد زیادی از انسان ها دچار «خودباختگی» عمیقی اند و از سواحل آرامش فاصله گرفته و در گرداب هولناک، تاریک و فروبرنده «ناامیدی و سرگشتگی» گرفتارند. این افراد دارای خصوصیاتی مانند کمرویی شدید، احساس حقارت، احساس ناتوانی، احساس تنهایی و احساس پوچی اند. این حالات ناشی از احساس ناتوانی از کنار آمدن با زندگی اجتماعی، خانوادگی و تحصیلی است. بنابر این، این دسته از افراد از انطباق خویش با شرایط موجود، عاجز و از رقم زدن آینده مطلوب درمانده اند. آنچه حائز اهمیت است، اینکه تعداد زیادی از این افراد، فکر می کنند مشکلشان ناعلاج و بزرگ ترین مشکل موجود در عالم هستی است و مشابه و نظیر ندارد و گاهی در این توهم به یقین می رسند. حتی ممکن است توصیه دیگران به آنها برای غلبه بر این حالت، به نظرشان مضحک باشد.

  • افراد خودشیفته و دیگر شیفته

این دسته از افراد همیشه کامروایی و بهروزی ها را در دیگران یا فقط در خود می بینند و تمام لحظات خویش را صرف تماشا و الگوگیری از دیگران می کنند یا اینکه خودمحورند. افراد شیفته دو دسته اند:

  1. برخی دلباخته دیگران و فقط مریدند.
  2. دسته ای شیفته خویش اند و از خود تصور قطب بودن دارند. این گونه افراد، هستی خود را وقف این می کنند که قلمرو محدود وجود خود را به صورت مطلق بنگرند. البته باید از اهل کمال و کسانی که مُوَیَّد «من عند اللّه» هستند مثل حضرات معصومین علیهم السلام الگو گرفت، اما این بدین معنا نیست که تمام لحظات عمر را به تماشای توان دیگران و غبطه و حسرت خوردن بگذرانیم؛ زیرا ما فقط یکبار فرصت زندگی کردن داریم و به فرموده امام علی علیه السلام «الفرص تمر مر السحاب؛ فرصت ها چون ابر می گذرند».1

افراد خودشیفته همه را پر اشکال می بینند و همیشه به سرزنش دیگران مشغولند و دائم می گویند: «فلان شخص چنین است و فلان شخص چنان است». این رفتار نشانه خباثت نفس و دنائت طبع و عیب ناک بودن آن است. هر کسی که عیب دارد طالب عیوب مردم است. «هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند».

امام باقر علیه السلام می فرماید: در عیب آدمی همین بس که در مورد (عیوب) خود کور باشد و در مورد مردم بینا، و دیگران را به کاری سرزنش کند که خود نمی تواند آن را ترک کند.2

کسی که همیشه از دیگران انتقاد می کند و فقط ضعف ها و عیوب دیگران را می بیند، آیا مدعی است که خودش بدون عیب و خطاست و روح و روان او معتدل است؟ نحوه ادراک ما از محیط اطراف مان می تواند زندگی را برای ما به عرصه دردناک یا سرشار از لذت مبدل سازد.

  • افراد خودباور

روح انسان نه دیدنی است و نه لمس کردنی، ولی در صورت صیقل خوردن خواهد درخشید. افراد خودباور دارای روح صیقل یافته اند. انسان در موقعیت های مختلف، روحیات متفاوتی دارد. در شرایطی تابع و فرمان بردار و در شرایطی دیگر، سرکش و نافرمان است. در یک موقعیت، احسان درونی اش به او فرمان می دهد که فلان کار را بکن و گاه هم بی تفاوت می شود.

ممکن است در یک لحظه، کیفیت کار برایش مهم نباشد و در لحظه دیگری در مورد کیفیت انجام کار به شدت احساس مسئولیت داشته باشد. افکار ما شکل هایی از وجود ما هستند از این رو آدمی باید تلاش کند تمام ابعاد و خصایص شخصیت خود را بشناسد. نقطه شروع موفقیت هر انسانی، خودشناسی و خودباوری و اعتماد به نفس است. انسانی که خود را نمی شناسد، در مسائل فردی، خانوادگی و اجتماعی و در لحظات بحرانی و حساس زندگی دچار تزلزل وشکست خواهد شد. فرد خودباور، خویش را می شناسد و این بزرگ ترین قدم به سمت تعالی است. انسانی که همه عواطف و احساسات خود را شناخت و آنها را به عنوان جزئی از وجودش پذیرفت، ضعف هایش را با تشویش کمتری جبران خواهد کرد و در مقابل، نقطه قوت شخصیتش را آسانتر و سریعتر شکوفا خواهد ساخت. انسان خودباور به یقین می داند که “رشد و بالندگی، با رکورد و احساس شکست، سازگار نیست.3

بنابراین باید دقت کرد تا نه در دام خودباختگی بیفتیم و نه شیفته خود و دیگران شویم بلکه با خوباوری ظرفیت های وجودی خویش را شکوفا کنیم و برای تقویت اعتماد به نفس خود در هر لحظه تلاش کنیم و از راهکارهای تقویت خودباوری استفاده نماییم.

پی نوشت ها:

  1. نهج البلاغه، فیض الإسلام، (قم، هجرت، 1414ق)، ص 472، حکمت 21.
  2. اصول کافی، کلینی، (تهران، اسلامیه، 1362 ش)، ج 2، ص 459.
  3. رضا، حدادیان، روانشناسی شخصیت، درس کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، (1376).

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا