بررسی نقش رهبر در جامعه اسلامی
بیتردید هر جامعهای برای حفظ و پیشرفت خود، به یک حکومت نیاز دارد تا به درستی آن را اداره کند؛ از طرف دیگر ادارة این حکومت طبیعتاً به یک حاکم نیازمند است. «فرمانی جز فرمان خدا نیست، ولی اینان میگویند زمامداری جز برای خدا نیست. در حالیکه بیتردید مردم به زمامداری نیک یا بد، نیازمندند. تا مؤمنان در سایة حکومت، به کار خود مشغول و کافران هم بهرهمند شوند و مردم در استقرار حکومت زندگی کنند. به وسیلة حکومت، بیتالمال جمعآوری میگردد و به کمک آن با دشمنان میتوان مبارزه کرد. جادهها اَمن و اَمان و حق ضعیفان از نیرومندان گرفته میشود.» (نهجالبلاغه، خطبة۴۰) امام علی (ع) در این بیان، ضرورت وجود حکومت را به روشنی مطرح نمودهاند. ضرورت وجود رهبر در جامعه، یک امر کاملاً واضح و روشن است که عقل انسان به خوبی آن را درک میکند. اگر جامعه رهبر نداشته باشد، به ناچار حکومت ندارد؛ اگر حکومت نداشته باشد، طبیعتاً قانون ندارد و در پی آن نظم و امنیتی وجود نخواهد داشت. چنین جامعهای دچار هرج و مرج شده و کسی نمیتواند در این جامعه، با آرامش و در صلح و صفا زندگی کند.
رهبری در اسلام
«…هر کس به خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کند، چنین کسی از کافران خواهد بود.» (مائده، آیة۴۴)
«…هر کس به خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کند، چنین کسی از ستمکاران خواهد بود.» (مائده، آیة۴۵)
«…هر کسی به خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کند، چنین کسی از فاسقان خواهد بود.» (مائده، آیة۴۷)
جامعه اسلامی، جامعهای است که در حاکمیت آن تمام قواعد و قوانین اسلامی مبنا قرارگیرند؛ لذا رهبری در اسلام دارای اهمیت و جایگاه ویژهایست و برای آن اوصاف و ویژگیهای خاصی بیان شدهاست. در جامعه اسلامی، وظیفه هدایت معنوی و نیز وظیفه اداره حکومت و سیاستگذاری کلان بر عهدة رهبر گذاشته شدهاست؛ به همین دلیل رهبر جامعه اسلامی باید ولیفقیه جامع شرایط باشد تا بتواند جامعهای اسلامی و بر مبنای آموزههای اسلام بنا نهد. اگر رهبر دارای اوصافی نظیر فقاهت، تقوا، عدالت، تواضع و مهربانی، شکیبایی و استقامت، آگاهی سیاسی، صداقت، مدیریت و شجاعت و … باشد، میتواند به خوبی نقش محوری خود را، در ایجاد اتحاد و همبستگی جامعه ایفا کند. این صفات جز در ولی فقیه جامع شرایط، یافت نمیشود.
«جایگاه رهبر مانند ریسمانی محکم است که مهرهها را متحد ساخته و بههم پیوند میدهد. اگر این رشته از هم گسسته شود، مهرهها پراکنده و هرکدام به سویی خواهند افتاد.» (نهجالبلاغه، خطبة۱۴۶) اگر جریان رهبری صالح و حکومت حق ایجاد نشود، بدون شک حکومتی فاسد، رهبری جامعه را به دست خواهد گرفت. «اما در حکومت پاکان، پرهیزکار به خوبی انجام وظیفه میکند؛ ولی در حکومت بدکاران، ظالم از آن بهرهمند میشود تا مدتش به سرآید و مرگش فرا رسد.» (نهجالبلاغه، خطبة۴۰)
رمز پیروزی
به طور قطع، داشتن رهبر به تنهایی نمیتواند تضمینی برای پیروزی و گسترش دین حق باشد. آنچه رمز این پیروزی است، همانا فرمانبردار بودن و مطیع بودن مردم در برابر رهبر است. «ای کسانی که ایمان آوردهاید! فرمان خدا و رسول و اولوالامر خود را اطاعت کنید.» (نساء، آیة۵۹) از آنجا که اختلاف بین مردم امری طبیعی است، اگر مردم در این راه گام نگذارند و از رهبر اطاعت نکنند، بدون شک هرج و مرج ایجاد میشود. مردم دچار چنددستگی و تفرقه میشوند و به سوی گمراهی و نابودی گام برمیدارند. دشمنان نیز به آسانی بین مردم نفوذ میکنند. لذا باید رهبری باشد تا به عنوان محور و ملاک در مورد احکام و قوانین جامعه، سخن نهایی را بگوید. پیامبر اسلامh در این مورد میفرمایند: «از کسانی که صاحبامرند، شنوایی داشته باشید و فرمانشان را اجرا کنید که نظام اسلام در آن است.» (أمالی مفید، ص۱۴) آری سرنوشت هر ملتی بستگی به میزان اطاعت آن ملت از رهبرش دارد. به هر میزان که مردم از رهبرشان فرمانبرداری داشته باشند، به همان میزان قدرت رهبر و در پی آن قدرت جامعه و امت بیشتر خواهد شد. «امامت را برای سازمان یافتن امور امت و فرمانبرداری از امام را برای بزرگداشت مقام رهبری، واجب کرد.» (نهجالبلاغه، حکمت ۲۵۲)
جامعه پس از ظهور
دوران طلایی ظهور امام زمان (عج) بدون شک، والاترین و ارزشمندترین فصل تاریخ بشریت است. وعدههای خداوند متعال به مؤمنان در این دوران محقق خواهد شد. «خدا به کسانی از شما بندگان که (به خدا و حجّت عصر) ایمان آورند و نیکوکار گردند، وعده داد که (در ظهور امام زمان عج) در زمین خلافتشان دهد؛ چنانکه امتهای صالح پیامبران گذشته را جانشینان پیشینیانِ آنها نمود و قطعاً دینی را که برای آنان پسندیده است، برایشان مستقر خواهد ساخت. و بیگمان، حال آنان را پس از بیم و ترسشان به امن و امان تبدیل خواهد کرد…» (نور، آیة۵۵) در این دوران بشر از نظر علمی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و…. به کمال مطلوب خواهد رسید. جهان دچار تحوّل و دگرگونی خواهد شد. ولایت مستضعفان محقق شده و اسلام در سراسر هستی، حاکم خواهد شد. قرآن و معارف قرآنی احیاء شده و امتها دوباره به اسلام ناب، گرایش پیدا خواهند کرد. فراوان شدن نعمتهای دنیوی، عمران و آبادانی، برپایی قسط و عدل، رفع ظلم و ستم، پیشرفت و تکامل علمی و فرهنگی، ثروت فراوان و بینیازی عمومی و در پی آن رفاه و خشنودی همگانی، امنیت گسترده در سطح دنیا، آبادانی جهان و موارد دیگر از برکات ظهور و حضورِ آن حضرت خواهد بود؛ که پرداختن به تمام آنها در این سخن نمیگنجد؛ لذا تنها به چند مورد اشاره میکنیم.
حاکمیت مطلق خداوند
پس از اینکه جهان را ظلم و ستم فرا گرفت و مردم تشنة عدالت شدند، منجی بشریت ظهور میکند. جهان را پر از عدل و داد کرده، حق را بر زمین حاکم میکند و خدا را به مردم، میشناساند. امام زمان (عج) میآید تا حاکمیت خداوند را برپا کند. «او خواستهها را تابع هدایت وحی میکند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوسهای خویش قرار میدهند، در حالیکه به نام تفسیر، نظریههای گوناگون خود را بر قرآن تحمیل میکنند، او نظریهها و اندیشهها را تابع قرآن میسازد… او روش عادلانه در حکومت حق را به شما نشان میدهد، و کتاب خدا و سنّت پیامبر را که تا آن روز متروک ماندند، زنده میکند.» (نهجالبلاغه، خطبة۱۳۸)
برپایی قسط و عدل
او میآید تا قسط و عدل را برقرار کند. پیامبر اکرمh فرمودند: «اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی بماند، خداوند تبارک و تعالی آنروز را آنقدر طولانی میکند، تا اینکه مردی از فرزندان من قیام کرده و زمین را همچنانکه پر از ظلم و تبعیض شده، مملو از عدل و قسط کند.» (کشف النعمه، ج۲، ص۴۷۲) در احادیثی که درباره قیام ایشان وارد شده است، هیچ امری به اندازه عدالت اجتماعی مورد تأکید قرار نگرفته است؛ زیرا عدالت از اصول مهم تعالیم اسلامی است. انسانها مأمور شدهاند تا عدالت را در تمام ابعاد زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی خویش برقرارکنند. «همانا ما پیامبران خود را با دلایلی روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب و میزان فرو فرستادیم تا مردم به قسط و عدل برخیزند…» (حدید، آیة۲۵) خداوند در این آیه به صراحت دلیل فرستادن رسولان و پیامبران الهی را برقراری عدالت اجتماعی در جامعة بشری، بیان میکند. لذا برقراری عدالت اجتماعی سنگ زیرین، در حکومت جهانی او خواهد بود.
اصلاح اخلاق
دولت او جامع فضایل اخلاقی خواهد بود؛ به عبارت دیگر یک دولت معنوی. رابطة انسان با خدا، رابطة انسان با افراد و با اجتماع بر پایة آموزههای ناب اسلامی شکل گرفته و تمام روابط، بر اساس قوانین دین اصلاح خواهد شد. «کجاست آنکه آثار گمراهی و هوا و هوس را نابود خواهد ساخت؟ کجاست آنکه ریسمان دروغ و افترا را ریشهکن خواهد کرد؟» (فرازی از دعای ندبه)
گسترش علم و دانش
در زمان حکومت ایشان زمینة پیشرفت علمی فراهم خواهد شد. به این ترتیب رشد علمی در کنار رشد اخلاقی، جامعهای را میسازد که شایستگی حکومت بر جهان را خواهند داشت. به فرمودة امام صادق(ع): «علم و دانش 27 حرف است و همة آنچه پیامبران آوردهاند، تنها 2 حرف آن است و مردم تا این زمان، جز با آن 2 حرف، با حرفهای دیگر آشنایی ندارند. هنگامی که قائمِ ما قیام کند، 25 حرف دیگر را بیرون آورده، آن را بین مردم نشر و گسترش میدهد و آن 2 حرف را ضمیمه میکند و مجموع 27 حرف را در میان مردم منتشر میسازد.» (بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۲۶) مدینة فاضلهای که او بنا میکند، سرشار از رشد و بالندگی خواهد بود و آگاهی و دانش بر غفلت و جهل غلبه خواهد کرد.
عمران و آبادانی جهان
در عصر ظهور آن حضرت سراسر جهان آباد شده و دچار تحولی بینظیر خواهد شد. چنانچه امام صادق(ع) در سخنی گهربار به آن اشاره کردهاند: «بر روی زمین هیچ خرابی نخواهد بود مگر اینکه آباد خواهد شد…» (بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۱) در این عصر برکات آسمان نازل میگردد و زمین داشتههایش را بیرون میریزد. رسول اکرم(ص): «او مردی از فرزندان حسین(ع) است. اسم او اسم من است، پس در این هنگام پرندگان در آشیانههای خود و ماهیان در دریا شاد میشوند، نهرها کشیده میشود و چشمهها جاری میگردد و زمین دوچندان گیاه و میوه میرویاند.» (بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰۴)
شبهات وارد شده در زمینه ظهور
در طول تاریخ اسلام دربارة زندگانی امام زمان(عج) و بحث مهدویت شبهاتی چه از طرف منکران مهدویت و چه از طرف معتقدان به آن، مطرح شده است. مهمترین آنها عبارتند از: «راز طول عمر حضرت، فلسفة غیبت کبری، بررسی ولادت ایشان، امکان امامت در سنین کودکی، نایبان خاص، عدم شروع غیبت کبری از همان آغاز، فواید وجود ایشان در عصر غیبت» و شبهات بیشمار دیگری که از بیرون و درون دین اسلام مطرح شده است. پاسخ به تمام آنها در این بیان ممکن نمیباشد، لذا تنها به پاسخ پیرامون شبهة اول میپردازیم.
طول عمر آن حضرت
با توجه به آیات قرآن ثابت میشود که عمر طولانی برای انسان، ممکن است. در قرآن به کسانی اشاره شده است که عمرهای طولانی داشتهاند، از جمله: «حضرت نوح(ع)، حضرت عیسی(ع)، حضرت خضر(ع) و اصحاب کهف». در تاریخ نیز به افرادی که عمرهای طولانی داشتهاند، برخورد میکنیم که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: «مصرایم نوة نوح(ع) و ملک نوة ادریس(ع) که هرکدام ۷۰۰ سال و ضحاک ۱۲۰۰ سال و مهرکان ۲۵۰۰ سال و عاد(ع) و لقمان(ع) هر کدام ۳۵۰۰ سال زیستهاند.» (چگونه میتوان صد سال زندگی کرد، ترجمة لیلا مهرادبی، ص۴۸ و۴۹) اما از نظر عقلی نیز عمر طولانی امکان دارد زیرا عمر انسان حد و مرز مشخصی ندارد که بگوییم اگر از آن حد تجاوز کند، غیر ممکن خواهد بود. حتی گروهی از دانشمندان بیان کردهاند که بشر در آینده میتواند بر مرگ غلبه کند و برای مدت زیادی آن را به عقب بیاندازد. دانشمندان معتقدند که طول عمر انسان رابطة نزدیکی با نوعِ تغذیه و شیوة زندگی و شرایط محیطی دارد. در کنار این موارد باید به این نکتة مهم، توجه کرد که عمر هر انسانی به دست خداوند تبارک و تعالی میباشد و اگر او اراده کند، به آسانی تمام اسباب و علل طبیعی مورد نیاز برای طول عمرِ یک فرد را فراهم میکند. همان خدایی که آتش را برای ابراهیم، گلستان کرد میتواند به راحتی عمری طولانی به ولیامر خود، عطا کند.
«… به یقین میدانم که خدا بر هر چیزی قادر است.» (بقره، آیة۲۵۹)