دل نوشته های شما

علی ای شیر خدا، شاه نجف…

خداوند فرزندی نداشته و ندارد
اما امشب از خانه ی خدا صدای گریه ی نوزادی بگوش جهانیان می رسد…
چگونه ممکن است؟؟؟
مادری که این نوزاد را باردار است به اذن خدا وارد خانه ی کعبه میشود اما نه از درب، بلکه به اذن پروردگارش دیوار در برابر عظمت وشکوه این ولادت شکافته می شود وبعد از ورود فاطمه بنت اسد به داخل کعبه، دوباره دیوار می شود… الله اکبر…
انگار نه انگار اتفاقی افتاده باشد…
فرشته های خدا به استقبال فاطمه می آیند واو را کرامت و بزرگ می دارند وهنگام وضع حمل، کمک حالش می شوند…
تولد پاکیزه ی نوزاد وزیبایی بی مثالش چشم فرشتگان را حیرت زده می کند و زبانشان را به مداومت برفرستادن صلوات و و ادار به ستایش پروردگار می کند…
چهار روز متوالی پذیرایی از مادر وکودک توسط دستهای مهربان فرشته ها به اذن پروردگار و فراهم کردن میوه و مایحتاج بهشتی برایشان…
برگزیدن نام مبارک علی برای آن نوزاد توسط مادر به اذن خدا…
و چه عزیز و گرامیش داشت پروردگارش
چرا که می دانست روزی او بر قرار کننده ی عدالت خدا در زمین خواهد بود ..
واو خوب می دانست که علی کیست…
ومی دانست که او روزی
از بندگان ضیف خدا در برابر ظلم، دستگیری وحمایت خواهد کرد…
مولایم ای علی جان! خودت برس
به داد مظلومان عالم …!

دل نوشته های من غریب
خانم مینو سلیمی
کد اشتراک:81214

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا