دل نوشته های شما

یادش بخیر! قبل ترها چه روزگاری داشتیم…

یادش بخیر! قبل ترها 💕
چه روزگاری داشتیم…

خوش بودیم به داشتن یه زندگی
دور از ریا و
تزویر،
صادقانه و دورازلا پوشانی و شرمندگی
درست عین بچه ها…
ساده گی و صمیمیت در بین جمع قشنگ ودورهمی هامون موج می زد.
و خنده هایی که روی لب های تک تک ما بود
مصنوعی وزورکی نبود.
آسمان و زمین هم ار خنده های ما ریسه می رفتند.
و اگر خدای نکرده خاری به دست کسی می رفت، همه مرهم می گذاشتند…
نه نمک…
دستهای پر سخاوت دیگران مثل امداد غیبی عمل می کرد.
در خانه های کوچک ما صفا بود و مرام
ومهربانی…

کسی احساس غربت نداشت…
شانه ی خسته وبی تکیه گاه وجود نداشت
هوای دل های همدیگه رو داشتیم.
دلی ترک بر نمی داشت.
اما…!
حالا چی؟ چقدر آدما عوض شدند!
انگار این آدما ار سرزمین های بیگانگان به اینجا آمده اند.
عجب زمانه ای شده!
چرا….؟
مسبب این فاصله ها و مقصر این
بی رحمی ها
وبی مهری ها و این بی توجهی
ها کیست؟
چه کسی را باید محاکمه کرد…
آدما؟، فکراشون یا قلباشون…؟
یا آنانکه نان را به نرخ روز می خورند؟؟
آه ای خورشیدعالم تاب!
کی می شود طلوع ترا باور کرد…؟
ای منجی بشر!
بیا که برسر بشر سایه ی شر گسترده است…
چشم هایمان از جنس باران طوفانی می شود. ودلمان
دیگر تحملش به این نامهربانی قد نمی دهد.

در پی انتظارت جان می بازیم…
وتو بیا تا تیر اجل نرفته بر جان… بیا!

☘️الهم عجل لولیک الفرج☘️

دل نوشته های من غریب
خانم مینو سلیمی
کد اشتراک:81214

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا