نگاهی به ورزش زورخانه ای
ورزشهای زورخانهای و باستانی ریشه در تمدن، تاریخ کهن و فرهنگ کشورمان دارد. ورزش و انجام حرکات پهلوانی جزو فعالیتهای اصلی روزمره ایرانیان در دوره باستان بوده است. منابع معلوم، قدمت این ورزش را با سازوکار امروزی در قرن هفت، یعنی هفتصد سال پیش میدانند که به وسیله شخصی به نام محمود، معروف به پوریای ولی، زورخانهای بنا شد. گرچه بر پایه رفتار و منش تاریخی و اسطورههای ایران، زورخانه میتواند تاریخی بسیار کهنتر از آنچه گمان میرود، داشته باشد.
جایگاه ورزش پهلوانی پس از اسلام در زندهکردن فرهنگ و آیین برادری اهمیت ویژهتری پیدا میکند. فرهنگ ایران با عرفان اسلامی عجین میشود و به اوج خود میرسد. ورزشی که علاوه بر نیرومندسازی و آمادگی جسمانی، فعالیتی میشود در جهت پرورش روح و معنویات. ورزشکار در کنار پرورش جسم و تن، روحش را از ناملایمات و صفات ناپسند انسانی دور میکند و آداب رسیدن به پهلوانی را میآموزد. مردمان آن زمان برای چنین ورزشکاری، با توان بدنی و منش و نگرش والا، ارزش بسیاری قائل بودند و به حضور آنها در شهر و محل زندگی خود مباهات میکردند.
در زورخانهها علاوه بر ورزشهای زورخانهای، کشتی پهلوانی هم انجام میشده و در واقع ریشه کشتی امروزی محسوب میشود. ساختمان زورخانهها بیشتر در کوچهپسکوچههای شهر ساخته میشد. بام آن به شکل گنبد و کف آن گودتر از کف کوچه است. در آن کوتاه است و هر که بخواهد وارد آن شود باید خم بشود؛ این برای آن است که ورزشکاران و کسانی که برای تماشا به آنجا میروند، به احترام ورزش و ورزشکاران آن مکان خم شوند و مواردی چون فروتنی، تواضع و افتادگی را رعایت کنند. حتی برخی معتقدند زورخانه مسجد دوم شیعیان و جزو مکانهای مقدس فرهنگ ما است.
درِ کوتاه زورخانه به یک راهروی باریک با سقف کوتاه باز میشود و آن راهرو به سردم زورخانه میرسد. در میان زورخانه گودالی هشتپهلو یا ششپهلو کنده شده که گود نامیده میشود؛ و لبه آن با چوب پوشیده شده تا اگر ورزشکاران هنگام ورزش به لب گود بخورند، تنشان زخمی نشود. در بالا و دور گود غرفههایی ساخته شده که جای نشستن تماشاچیان و گذاشتن جامه ورزشکاران است. یک غرفه از این غرفهها نیز جایگاه افزارهای ورزشی است؛ ادواتی که الهامگرفتهشده از ادوات جنگی ایران باستان است؛ مثلاً میل صورت تغییر یافته گرز است؛ کباده همان کمان است؛ سنگ زورخانه همان سپر است و طبل زورخانه یادآور طبل جنگی یا همان کوس است.
جایگاه مرشد همان سردم زورخانه است. سکویی بلند که شبیه جایگاه واعظان است و اغلب به شکل نیمدایره میباشد. فضای داخل آن، جایگاه کاناپه مانندی دارد که تقریباً یک متر بالاتر از سطح سردم تعبیه شده و مرشد بالای آن مینشیند. مرشد در زورخانه با اشعاری که میخواند نقش تربیتی مهمی دارد؛ او باید مسلط به ریتم و قواعد کلی آن باشد و توانایی دگرگونی آنی در اوزان حرکتی ورزشهای متنوع و قدرت رهبری را داشته باشد. اشعار زورخانه اغلب به مناسبت روزهای پیشرو خوانده میشود و با آهنگهای ضربی همراه میشود. اشعار حقخوانی، رخصتطلبی و حتی دعای ختم ورزش، اشعاری هستند که خوانده میشوند. خواندن اشعار دیگری مثل مدیحهسرایی اهلبیتa، اشعار اخلاقی و پندآموز از شاعران پارسی یا اشعار حماسی و پهلوانی نیز در زورخانهها رایج است.
اکنون اگر به تاریخچه ورزشهای باستانی کشور عزیزمان رجوع شود، استانهای مختلفی در این رشته داعیهدار و موفق هستند. سنندج، کرمانشاه، گلستان، بیرجند و… شهرهایی هستند که زورخانههای پررونقی دارند و هر ساله مسابقات زیادی در آنها برگزار میشود. پهلوانهایی که شاید کمتر دیده شوند؛ اما بدون هیچ ادعایی به انجام این فعالیت میپردازند. حتی زورخانه زاهدان که قدمتی هفتاد ساله دارد، آنقدر در نظر پهلوانان آن خطه مقدس بوده که شخصی مثل حاج حسن خیامیان، که سراسر عمرش را صرف خدمت به ورزش پهلوانی کرد، طبق وصیتش در همان زورخانه به خاک سپرده شد تا به گفته خودش در خاک هم از زمزمه مولای متقیان بیبهره نباشد.
خوشبختانه ایران عزیزمان در این عرصه یکهتاز است و تاکنون هیچ کشوری نتوانسته ادعایی روی آن داشته باشد. در چند سال اخیر با تلاش فراوانی که از سوی فدراسیون ورزش پهلوانی و زورخانهای شد، توانستند آن را به ثبت جهانی برسانند. ورزشی که امروزه با نمایش، آموزش و برگزاری مسابقات چند جانبه بینالمللی، آسیایی، اروپایی، آفریقایی و جهانی در سطح جهان معرفی شده است و این یکی از بهترین راهها برای معرفی و صدور فرهنگ والای پهلوانی و متعالی کشورمان به سراسر جهان است. با توجه به این گنجینه ورزشی که از گذشتگان به ما رسیده، نیاز است توجه بیشتری به این ورزش شود و زیرساختهای آن در مناطق مختلف فراهم شود. باید شرایطی برای این ورزش معنوی، که مورد علاقه ردههای مختلف سنی از خردسال تا بزرگسال است، مهیا شود که ورزشکاران با انگیزه و اراده بیشتری در آن شرکت کنند؛ تا از این طریق گامی محکمتر و فراگیرتر به سمت تقویت ارزشها برداشته شود؛ و چراغ راه و الگوی هفتصد ساله برای رسیدن به اهداف متعالی انسانی باشد.