شهید مدافع امنیت پوریا احمدی
در کنار خانواده زندگی آرامی داشتند. زندگی که دخترانش زیبایی آن را دوچندان کرده بود. «پوریا» با شراکت یکی از اقوام، مغازه کوچکی اجاره کرده بودند و لباس کودک میفروختند. بیشتر وقتها در تاکسی اینترنتی کار میکرد. رفاقت عجیبی با دختر بزرگترش داشت و خیلی وقتها هم، همبازی دختر کوچکترش میشد. اما این آرامش و در کنار هم بودن از ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، جای خود را به اضطراب جدایی داد و سرانجام «پوریا احمدی» در روز ۱۳ مهرماه بعد از دو هفته تحمل زخمهایی که آشوبگران بر پیکرش وارد کردند، برای همیشه با کسانی که خیلی دوستشان داشت، خداحافظی کرد.
حسام احمدی برادر کوچکتر شهید مدافع امنیت «پوریا احمدی» است. دو برادری که در سال ۷۸ پدرشان را از دست دادند اما باهم و در کنار مادر، بزرگ شدند. مادری که سالها سرپرستار بیمارستان معیری تهران بود و امروز در ۷۶ سالگی به سر میبرد. حسام درباره روحیات برادرش پوریا میگوید: «من و پوریا خواهر و برادر دیگری نداریم اما از کودکی باهم صمیمی بودیم. پوریا روحیه شادابی داشت. وقتی دور هم جمع میشدیم، با مادرم شوخی میکرد تا روحیه مادرم بهتر شود و یک وقت حالت افسردگی و ناراحتی نداشته باشد. پوریا به شدت هم به خانوادهاش علاقه داشت و بدون حاشیه، زندگی آرامی داشتند».
و اما روزی که پوریا برای آخرین بار منزل را به مقصد هیأت ترک کرد و هیچ وقت به خانه برنگشت. سیام شهریور ۱۴۰۱ یکی از روزهای ناآرام در شهر تهران بود که اغتشاشگران شهر را به آشوب کشیده بودند. به کسی رحم نمیکردند حتی رهگذران و مردم عادی. بخصوص اگر متوجه میشدند، فردی بسیجی است، امانش نمیدادند. در چنین روزی شهید پوریا احمدی در محله پیروزی تهران با ۹ ضربه چاقو به شدت مجروح شد و بعد از دو هفته در بیمارستان به شهادت رسید.