دل نوشته های شما

لحظه ها را دریابیم

میان تمام دل تنگی ها، غم نبودنت مرا آزار نمیدهد؛ من میدانم وایمان دارم که هرآغازی پایانی دارد
آنچه مرا می آزارد پایان تو نبود ، که این قانون زندگی بود ، من حتی دلتنگ نبودنت نیستم . دلتنگ نگفته هایی هستم که شاید با گفتن شان تو زیباتر و دلگرمتر کوچت را آغاز میکردی ؛ نه اینکه چشم به راه من باشی ومن از راه نرسم و با تمام وجودت گوش شوی برای شنیدن جملاتی که باید میگفتم و من نرسیدم بگویم
من دیر رسیدم و تو میانه ی سفرت بودی و این وسط دل شکسته ی تو وبغض نترکیده ی من عذابی است که از باهم بودنمان برای من به ارث ماند
من ماندم و یک عمر افسوس و دلتنگی برای نگفته هایم . حرفهایی که روی دلم سنگینی میکند و درقالب اشک بر آرامگاه تو جاری میگردد و هیچ دردی را دوا نمیکند حتی بغض ناترکیده ام را
گاهی زودتراز زود دیر میشود ، به دلمان فرصت دهیم تا گاهی خودش را خالی کند . درخلوتی با آنکه دوستش دارد به گفتگو بنشیند و هرآنچه را باید اوبداند به او بگوید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا