سبک زندگی پیامبر و اهل بیت

زندگی پیامبر(3)

نظافت و بوی خوش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به نظافت و بوی خوش علاقه شدید داشت، هم خودش رعایت می کرد و هم به دیگران دستور می داد. به یاران و پیروان خود تاکید می نمود که تن و خانه خویش را پاکیزه و خوشبو نگه دارند.بخصوص روزهای جمعه وادارشان می کرد غسل کنند و خود را معطر سازند که بوی بد از آنها استشمام نشود، آنگاه در نماز جمعه حضور یابند.

برخورد و معاشرت

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در معاشرت با مردم، مهربان و گشاده رو بود.در سلام به همه حتی کودکان و بردگان پیشی می گرفت.پای خود را جلو هیچ کس دراز نمی کرد و در حضور کسی تکیه نمی نمود. غالبا دو زانو می نشست.در مجالس، دایره وار می نشست تا مجلس، بالا و پایینی نداشته باشد و همه جایگاه مساوی داشته باشند.از اصحابش تفقد می کرد، اگر سه روز یکی از اصحاب را نمی دید سراغش را می گرفت، اگر مریض بود عیادت می کرد و اگر گرفتاری داشت کمکش می نمود.در مجالس، تنها به یک فرد نگاه نمی کرد و یک فرد را طرف خطاب قرار نمی داد، بلکه نگاههای خود را در میان جمع تقسیم می کرد.از اینکه بنشیند و دیگران خدمت کنند تنفر داشت، از جا برمی خاست و در کارها شرکت می کرد.می گفت: «خداوند کراهت دارد که بنده را ببیند که برای خود نسبت به دیگران امتیازی قائل شده است.»

نرمی در عین صلابت

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مسائل فردی و شخصی و آنچه مربوط به شخص خودش بود نرم و ملایم و باگذشت بود، گذشتهای بزرگ و تاریخی اش یکی از علل پیشرفتش بود، اما در مسائل اصولی و عمومی، آنجا که حریم قانون بود، سختی و صلابت نشان می داد و دیگر جای گذشت نمی دانست.پس از فتح مکه و پیروزی بر قریش، تمام بدیهایی که قریش در طول بیست سال نسبت به خود او مرتکب شده بود نادیده گرفت و همه را یکجا بخشید، توبه قاتل عموی محبوبش حمزه را پذیرفت، اما در همان فتح مکه، زنی از بنی مخزوم مرتکب سرقت شده بود و جرمش محرز گردید، خاندان آن زن که از اشراف قریش بودند و اجرای حد سرقت را توهینی به خود تلقی می کردند سخت به تکاپو افتادند که رسول خدا از اجرای حد صرف نظر کند، بعضی از محترمین صحابه را به شفاعت برانگیختند، ولی رنگ رسول خدا از خشم بر افروخته شد و گفت: چه جای شفاعت است؟!مگر قانون خدا را می توان به خاطر افراد تعطیل کرد؟هنگام عصر آن روز در میان جمع سخنرانی کرد و گفت: «اقوام و ملل پیشین از آن جهت سقوط کردند و منقرض شدند که در اجرای قانون خدا تبعیض می کردند، هرگاه یکی از اقویا و زبردستان مرتکب جرم می شد معاف می شد و اگر ضعیف و زیردستی مرتکب می شد مجازات می گشت.سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، در اجرای «عدل » درباره هیچ کس سستی نمی کنم هر چند از نزدیکترین خویشاوندان خودم باشد.»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا