معرفی کتاب

معرفی کتاب لبخند مصطفی

همیشه نشستن پای صحبت‌های مادران و همسران شهداء و شنیدن قصه دلدادگی‌شان، برای‌ مخاطبان پیگیر آثار تولیدشده در حوزه دفاع مقدس و دفاع از حرم، شیرین و دوست‌داشتنی بوده است. از نظر آن‌ها بهترین راوی برای کنار زدن پرده‌ها و آشکار شدن زوایای پنهان و مغفول‌مانده از زندگی شهداء، خانواده‌های آن‌ها هستند؛ تا به همگان راز رسیدن به اکسیر شهادت را عیان کنند. در این راستا آثار مکتوب از حیث در دسترس و فراگیر بودن، از جایگاه مهم‌تری برخوردارند و مشتریان ثابت خود را دارند. مشتریانی که در سطربه‌سطر و ورق‌به‌ورق زندگی شهید از زبان همسر یا مادر، به دنبال یافتن راهی برای روشن‌‌ شدن مسیر زندگی‌شان می‌گردند. مخاطب، خود را در آیینه سیره و گفتار شهید می‌بیند و پابه‌پای او پیش می‌رود تا از او که یک الگوی عینی است، شیوه درست به مقصد رسیدن را بیاموزد و رشد کند.

شهید مدافع حرم، «مصطفی نبی‌لو»، یکی از ده‌ها شهیدی است که نویسنده آن، فانوس به دست گرفته و در مسیر شناساندن این شهید والامقام، قدم در راه پرفرازونشیبی گذاشته است. گاهی تلخ، گاهی شیرین و گاهی سخت. کتاب «لبخند مصطفی» که به تازگی به همت «نشر جمکران» و به نویسندگی «مریم دوست‌محمدیان» راهی بازار فروش شده است، به روایت زندگی شهید از نگاه و زبان همسر ایشان، خانم «رقیه ایاسه»، می‌پردازد.

شهید «مصطفی نبی‌لو» که از جانبازان دفاع مقدس بوده، رسالت خود را در پشت خاکریزهای هشت‌سال جنگ بین ایران و رژیم بعث، تمام ندیده و به‌هنگام اشغال کشورهای مسلمان منطقه توسط تکفیری‌های وهابی و به‌خطر افتادن حرم حضرت زینب سلام الله علیها  در سوریه، برای بار دوم جان خود را در کف دست گرفته و به یاری مردم بی‌دفاع شتافته است. این شهید به هنگام شهادت، در کمیته امداد امام خمینی(ره)، مشغول به خدمت بوده و از همین طریق خود را به جبهه‌ سوریه می‌رساند. شهید مصطفی، همچنین از خادمان مخلص و بی‌ادعای حرم حضرت معصومه سلام الله علیها  بوده است که به گفته شاهدان، برات شهادت را نیز از عنایات حضرت به خود عنوان می‌کرده است. همسر ایشان و نویسنده کتاب هم مفتخر به خادمی آستان بی‌بی‌ فاطمه معصومه سلام الله علیها  هستند که باب آشنایی آن‌ها و نوشتن خاطرات توسط نویسنده، از همین راه شکل گرفته است. به گفته نویسنده در همین کتاب، زمان‌های استراحت بین خدمت، بهترین زمان بود تا نویسنده غرق در خاطرات او و مصطفی شود و تصمیم بگیرد اولین کتابش را با نوشتن از زندگی آن‌ها آغاز کند. تصمیمی که بار اول با مخالفت ناشر مواجه شد؛ ولی نویسنده مصرّتر از این حرف‌ها از آب درآمد تا پای مخاطبان بیشتری را به شنیدن این خاطرات باز کند.

در کتاب «لبخند مصطفی»، نویسنده سعی کرده است از زمان ازدواج تا شهادت شهید را با روایت‌هایی از زبان همسر و گاهی دوستان و همسایگان او، به تصویر بکشد. این کتاب در بیست و هفت فصل، که یادآور بیست و هفت سال زندگی مشترک مصطفی و رقیه است، تدوین شده و به رشته تحریر درآمده است. شاید بتوان گفت جزء معدود کتاب‌هایی است که نویسنده آن جرئت‌ به خرج داده و کتاب را یک‌فصل در میان با دو زاویه دید دوم شخص و سوم شخص به نگارش درآورده است. انتخاب این زاویه دید ممکن است در فصل‌های ابتدایی کتاب، مخاطب را دچار سردرگمی کند؛ ولی هرچه پیش‌تر می‌رود، خواننده را با خود همراه می‌کند. البته در انتهای کتاب، گاهی ارتباط میان فصل‌ها گم می‌شود و هر فصل به تنهایی، یک داستان کوتاه مجزا به حساب می‌آید و یک برش از زندگی شهید را به دید مخاطب می‌کشاند. آن‌چه در کتاب «لبخند مصطفی» بیش از همه، جلوه‌گری می‌کند، قوت قلم نویسنده است که با عناصر داستانی و به اصطلاح داستان‌پردازی، این زندگی‌نامه را خواندنی‌تر کرده است. ناگفته نماند که این عمل نویسنده به مثابه راه‌رفتن بر لبه تیغ نقادان کتاب‌های حوزه دفاع مقدس است؛ چراکه با شکل داستانی گرفتن روایت زندگی شهدا، فاصله‌گیری از مستند بودن خاطرات بیشتر و بیشتر می‌شود تا جایی که ممکن است به اعتبار آن لطمه وارد شود.

مریم دوست‌محمدیان،‌‌ در کتاب ۱۵۰ صفحه‌ای شهید نبی‌لو، به قدری هنرمندانه از رابطه عاشقانه مصطفی و همسرش حرف به میان آورده است که علاوه‌بر صورتی نشان‌ندادن زندگی شهید، جنبه‌های دیگر زندگی آن‌ها را زیر ذره‌بین خود قرار داده تا مخاطب فقط وارد احساسات صرف یک زندگی نشود و مشکلات و بالاوپایین‌شدن‌های آن را نیز، در یک مجموعه ببیند.

در قسمتی از کتاب می‌خوانیم:

«طبق عادت بوسه‌ای به سنگ سفید می‌زنی؛ عادتی که بعد از مصطفی، تو آن را حفظ کردی؛ رسمی همیشگی که مصطفی آن را باب کرده بود؛ هرروز بعد از هر رفتنی و هر آمدنی، حتی زمانی که برای یک لحظه تا سر کوچه می‌رفت، دستش را حلقه می‌کرد دور گردنت، تو را می‌بوسید و می‌رفت. شده بود وقت‌هایی که یادش می‌رفت و نیمه راه برمی‌گشت و بوسه قضاشده را ادا می‌کرد. به چشم همه عادی می‌آمد این کار. غیر از این انتظاری نمی‌رفت از عشقی که بین شما بود و زبانزد همه. عشقی که از همان دوران نوجوانی در قلب هردویتان جوانه زده بود، اما از این حس نسبت به هم بی‌خبر بودید.»

اگر شما هم از دوست‌داران خواندن کتاب‌های روایتی شهداء هستید، پیشنهاد می‌شود برای یک‌بار هم که شده، پای این کتاب‌ بنشینید و از خواندن آن لذت ببرید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا