ولایت

ولایت در جهان هستی

تحقق ولایت در جهان هستی

پس از شناخت معنای ولایت ، بحث پیرامون وجود و هستی ولایت درجهان هستی به میان می آید که آیا ولایت در جهان هستی وجود دارد یا خیر؟

انسان به دلیل این‌که یکی از حلقه‌های وجود نظام هستی بوده و با همۀ موجودات در ارتباط است؛ یعنی هم باخدا ارتباط دارد و هم با خود، هم با طبیعت ارتباط دارد و هم با انسان‌های دیگر، برای او هم ولایت یک‌جانبه قابل‌اثبات است و هم ولایت دوجانبه.

آسانی اثبات وجود ولایت

آسانی اثبات وجود ولایت اثبات ولایت یک‌جانبه برای همه انسان‌ها آسان است، زیرا هر انسانی با ولایت تکوینی بر خویش زندگی می‌کند. توضیح مطلب آن‌که انسان هر وقت بخواهد بدن خود را حرکت می‌دهد و هر زمان اراده کند، آن را به بستر می‌کشاند و سپس رابطه خود را با آن تا حد حیات گیاهی و یا تا حد ضعیفی از حیات حیوانی پایین می‌آورد، و سپس به عالم رؤیا سفر می‌کند و با توجه به مرتبه قابلیت و صلاحیت خود، ره‌آوردهایی از عالم رؤیا به‌صورت رؤیاهای حسنه یا اضغاث احلام و خواب های پریشان و پراکنده به ارمغان می‌آورد. یا تصرفاتی که انسان هرروز در بدن خود انجام می‌دهد، همه براثر ولایت تکوینی روح است؛ یعنی این فکر و اراده است که با تصرف در اعضای بدن، آن‌ها را به کار و فعالیت وادار می‌کند و اعضای بدن آن کار را انجام می‌دهند.

انس ما به این مقدار از ولایت مانند انس ماهی به آب است. ازاین‌رو، همان‌گونه که ماهی از وابستگی حیات خود به آب غافل است، انسان نیز از ولایت تکوینی روح و اندیشه نسبت به بدن غافل است.

مسأله تدبير نفس نسبت به قوا و شئون درونی نفس، بیانگر ولایت نفس نسبت به بدن است؛ یعنی نفس ولی است و قوا و شئون نفس مولی‌علیه او هستند.

نسبت خدا با جهان آفرینش – ازجمله انسان نیز ولایت و تدبير یک‌جانبه خدا بر انسان و جهان را اثبات می‌کند، زیرا انسان خود را در بسیاری از امور عاجز و ناتوان می‌بیند و چون عاجز می‌بیند، لازم می‌داند که خود را تحت تدبیر و ولایت ولی حقیقی قرار دهد تا او را سرپرستی کرده و تدبیر او را به عهده بگیرد، و این ولایت را نیز، همانند ولایت نفس بر شئون و قوای انسان می‌یابد .

انسان همان‌گونه که ولایت خود بر نفس و ولايت خدا برجهان و انسان را می‌یابد، ولایت بر طبیعت و دیگران را نیز مشاهده می‌کند و می‌بیند که انسان چگونه در طبیعت تصرف می‌کند یا تدبیر امور دیگران را بر عهده می‌گیرد .

ولايت دوجانبه مانند ولایت یک‌جانبه در جهان هستی وجود دارد، زیرا انسان‌ها به لحاظ این‌که با یکدیگر ارتباط دارند، ولای محبت و نصرت را ملاحظه می‌کنند و می‌بینند که انسانی دوست انسان دیگر و یا ناصر انسان دیگر است، به‌طوری‌که هم از محبت و دوستی همدیگر برخوردار باشند و هم از نصرت و یاری یكدیگر بهره‌مند گردند.

بنابراین، ولایت به معنای تدبیر و سرپرستی و هم‌چنین ولایت به معنای محبت و نصرت – که دوجانبه است – بین انسان‌ها تحقق دارد .

علاوه براین بیان روشنگر عقلی، قرآن کریم نیز درآیات فراوانی از تحقق ولایت در جهان هستی خبر می‌دهد؛ گاهی از ولایت خدای سبحان سخن می‌گوید، گاهی از ولایت انسان سخن به میان می‌آورد و گاهی از ولایت شیطان و فرشتگان. در مورد ولایت انسان نیز گاهی از ولایت اثباتی و مثبت بحث می‌کند و گاهی از ولایت سلبی و منفی؛ یعنی انسان باید خود را تحت ولايت خدا قرار داده و از ولایت شیطان برهاند تا ولی خدا شود. انسان باید ولایت مؤمنان را بپذیرد و از ولایت کفار و معاندان اجتناب کند.

علاوه بر همه این‌ها، قرآن کریم از انسان‌هایی – چه انبیا و چه غیر انبیا ۔ خبر داده است که به مقام ولایت رسیده‌اند و آثار ولایت در تکوین از آن‌ها ظهور کرده است.

بنابراین آیاتی از قرآن را مطرح می‌کنیم که از وقوع و تحقق ولایت در جهان هستی خبر داده است.

ولایت خدا در قرآن

قرآن کریم از ولایت انحصاری خدا بر جهان و انسان سخن می‌گوید و می‌فرماید : ولایت منحصراً از آن خداوند است؛ فَاللَّـهُ هُوَ الْوَلِيُّ[1]، و در بعضی از آیات می فرماید: برای انسان ولی و یاوری جز خدا نخواهد بود؛ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّـهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ[2]، و در آیاتی می فرماید: خدا ولی مؤمنان و متقیان است؛ وَاللَّـهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ[3] و وَاللَّـهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ[4]، و هم چنین آیاتی که می فرماید: غیر خدا را ولی خود اتخاذ نکنید، زیرا آن ها مالك نفع و ضرر خود نیستند؛ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّ‌ا [5].

ولایت شیطان در قرآن

خداوند در بعضی از آیات قرآن، درباره ولایت شیطان و لزوم اجتناب از تولی شیطان و پذیرش ولایت او مطالبی را مطرح فرموده است، چنان که می فرماید: شیطان اعمال عده ای را تزیین می کند و ولی آن ها می شود ؛ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [6]، شیطان اعمال آن ها را بر ایشان آراست و امروز هم ولی و سرپرست آن هاست و برای آن ها عذابی دردناك خواهد بود. در آیهای دیگر فرمود : وَمَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِینًا [7]، هرکس به جای خدا شیطان را ولی خود قرار دهد، قطعا دستخوش زیانی آشکار شده است . چون شیطان بر عده ای ولایت دارد، به آن ها وحی می کند : وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ [8] ؛ شیطان ها به اولیای خود وحی میکنند تا با شما جدال کنند و یا می فرماید: شیطان ولی غیر مؤمنان است؛ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ [9] آیات دیگری نیز در قرآن آمده که از ولایت شیطان سخن می گوید.

ولایت مؤمنان در قرآن

قرآن از ولایت مؤمنان نسبت به یکدیگر خبر می دهد و می فرماید: مؤمنان برادران يكديگرند؛ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ [10] ، و نسبت به هم ولایت دارند: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ[11]؛ مؤمنان نسبت به هم ولایت دارند و نتیجه این ولایت آن است که آن ها چون هم دیگر را دوست دارند، به ارشاد و هدایت یكدیگر برمی خیزند و هم دیگر را به معروف امر و از منکر باز می‌دارند.

ولایت کافران

در قرآن بسیاری از آیات قرآن ، از ولایت کافران و لزوم پرهیز از پذیرش ولایت آنان و هم چنین پیامدهای آن خبر داده و فرموده است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ [12] ؛ ای کسانی که ایمان آوردید! دشمن من و دشمن خودتان را «ولی» نگیرید که دوستی بر آنان افکنید و حال آن که به حقی که شما را آمده است، کافر شده اند.

هم چنین می فرماید : لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ[13] ؛ مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان اولیای خود قرار دهند، و می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ [14]؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، یهود و نصاری را اولیای خود مگیرید که بعضی از آنها دوستان بعضی دیگرند و هر کس از شما آن ها را به دوستی گیرد، از آنان خواهد بود، آری خدای سبحان ستمگران را هدایت نمی کند. خداوند همچنین درباره ولایت ظالمان نسبت به هم می‌فرماید :

وَإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ[15] ؛ بعضی از ستمگران اولیای بعض دیگرند و خدا ولی پرهیزکاران است.

منابع

[1] – سوره شوری، آیه ۹.

2 – سوره بقره، آیه ۱۰۷.

3 – سورة آل عمران، آیه ۶۸.

4 – سوره جاثیه ، آیه ۱۹.

5 – سوره رعد، آیه ۱۶.

6 – سوره نحل، آیه ۶۳ .

7 – سوره نساء، آیه 119.

8 – سوره انعام، آیه 121.

9 – سوره اعراف ، آیه 27.

10 – سوره حجرات ، آیه 10.

1[1] – سوره توبه ، آیه 71.

12 – سوره، ممتحنه ، آیه 1.

13 – سوره، آل‌عمران ، آیه 28.

14 – سوره، مائده ، آیه 51.

15 – سوره، جاثیه ، آیه 19.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا