انقلاب بدون مرز
گفتوگو با عبدالرزاق آخوند رهبر، امامجمعه اهلسنت شهرستان آققلا
پیروزی «انقلاب اسلامي» به رهبري امام خميني (ره) ، از بزرگترين و بهترين رخدادهايي است كه در چهار دهه اخير به وقوع پيوست. اين انقلاب را اگر مهمترين و يا بزرگترين آنها برنشماريم، ميتوانيم آن را نسبت به جهان اسلام، به عنوان يك مثال بيبديل بدانيم؛ چراكه انقلاب اسلامي ايران تأثير فوقالعادهاي در دل و جان ملل اسلامي كوچك و بزرگ؛ و زن و مرد و مذاهب مختلف گذاشته است؛ حتی میتوان آن را به نوعي زيربناي بسياري از رخدادهاي جهان بشري در سطح گسترده دانست. امام خميني (ره) ، پاكمردي از بيشه عدالت و ايمان و آزادمردي كه سكاندار كشتي اين انقلاب بود، تا آخرين نفس، در پاي حفظ آن ايستادگي كرد. اگرچه او در خردادماه سال 68 ما را در غم فراق خود سوگوار كرد؛ اما رسم آزادگي و دينداري را در ميانمان به وديعه گذاشت. ما به آرمانهاي اين بزرگمرد تاريخ دست ياري داديم و از هر قوم و مذهبي كه بوديم، خود را ميراثدار انقلاب اسلامي دانستيم و براي تنومندشدن آن با وحدت و همدلي كوشيديم. اكنون به مناسبت ايام رحلت امام خميني (ره) ، به پاي صحبتهاي یکی از علمای اهلسنت استان گرگان نشستهايم؛ كه خود را يكي از مريدان امام و انقلاب ميداند.
*جناب رهبر به عنوان اولين سؤال بفرماييد كه علت استمرار انقلاب اسلامی را بعد از گذشت چهاردهه تاكنون چه ميدانيد؟چرا که سالهاست شاهد قيامها و انقلابهايي در برخي از كشورهاي جهان هستيم؛ اما هيچكدام از آنها مانند ايران موفقيتآميز نبودهاند.
از اول خلقت بشریت، انقلابهای متعددی رخ داده است كه اکثر آنها به رهبری انبیاء عظام یا خلف صالح ايشان بوده است؛ مثلاً تاریخ حضرت موسیa و فرعون را كه ورق بزنیم، ميبينيم كه فرعون یک انسان طغیانگر بود و مردم را به استضعاف كشانده بود. در مقابل طغیان فرعون، نوری از طرف خداوند براي هدايت مردم فرستاده شد؛ که آن نور را حضرت موسیa رهبری میكرد. در آنموقع هر انسانی که دنبال فرعون بود، شکست خورد؛ چون كه حقانیت با آنها نبود. يا اگر تاریخ نمرود و حضرت ابراهیمa را ورق بزنیم، ميبينيم كه چگونه نمرود به مردم ظلم ميكرد و حضرت ابراهیمa را تهدید میكرد به سوزاندن؛ اما از طرف قدرت لايزال خداوند، حكمت و دستوري آمد كه «اي آتش خودت را به بهشت تبدیل کن» و اينگونه حق پيروز شد. در هرعصری طغیانهایی به وجود آمده كه خداوند در مقابل آن طغیانها از طرف قدرت لایزال خودش نوری از هدايت فرستاده است. در تاريخ هرموقع باطل در مقابل حق ايستاده، اين باطل بوده كه شکست خورده است. در زمان شاهان پهلوی هم از طرف خداوند نوری فرستاده شد که آن را امام خمینی (ره) رهبری میكرد. آنزمان تمام قدرتها مردم را به یهودیگرایي و بهائيت تبلیغ و دعوت میكردند. صهيونيسم در دنيا با خرجهاي كلان تلاش ميكرد كه مردم را به سوي خود دعوت كند. امام که آمد، تمام قدرت شاه را به یغما برد. الحمدلله بعد از ایشان هم مقام معظم رهبری در مقابل آمریکا و اسرائیل ایستاد، كه منشاء ظلم بودند، و خداوند هم حمایت کرد و حقانیت امام و رهبری و مسيرشان به همه دنیا ثابت شد. زمان پیامبر هم تعداد مسلمانان کم بود؛ ولی دست یاری خداوند با حقانیت است. در قرآن به دشمني يهود اشاره شده و به عداوت آنها تأكيد کرده است. پس همه مسلمانان بايد خود را یک ملت بدانند تا در مقابل طغیان كفار پیروز شوند. ما بايد بدانیم که هرموقع از خودمان ضعف نشان بدهیم، به این معناست که ایمانمان ضعیف شده؛ چراكه اين وعده الهي است كه كساني كه در راه خدا استقامت كنند، پيروزي با آنهاست.
*ديدگاه اهلسنت نسبت به شخصيت و جايگاه معنوي و سياسي امام خميني (ره) به عنوان رهبر يك جامعه اسلامي چگونه است؟
به عقیده اهلسنت برای هدايت انسانها، همیشه وجود یک رهبر و امام شجاع لازم است. به این منظور شخصی بايد انتخاب شود كه قدرتمند، باایمان و شجاع باشد و به دنیا نظر نکند. اگر آن رهبر چنین شرایطی داشته باشد، یک امام واقعی است که برهمه واجب است از ايشان پیروی کنند. خوشبختانه و به لطف خدا، هم امام راحل و هم مقام معظم رهبري اين ويژگيها را دارا هستند. کوچکترین مخالفتی نسبت به فرمان آن امامي كه از طرف مردم و خبرگان تعیین شده، جرم است و برای ما اطاعت از ایشان واجب است.
* انقلاب اسلامي با مشاركت همه اقوام و مذاهب ايراني شكل گرفته است. شما نقش علماء و مردم اهلسنت را در اين پيروزي كه به رهبري يك مقتداي شيعه بوده است، چگونه تشريح ميكنيد؟
اصل برای ما اسلام است و تقسیم شیعه و سنّی در درجه دوم قرار دارد. اصل هم همان ايمان است. البته این اختلاف در اجتهاد برکت است؛ اما اصل محور همان وحدت است. ما اهلسنت تا حدودي قبل از انقلاب و بيشتر بعد از آن، با علماي شيعه در ارتباط بوديم و همين ارتباط باعث همكاري و همدلي ما بود؛ مثلاً من قبل از انقلاب، که يك طلبه نوجوان در سوریه بودم، شهيد بهشتي را میشناختم و با ايشان در ارتباط بودم. شهيد بهشتي كه به قول امام، یک ملت بود. بعد از آن هم 18 سال داشتم كه به جبهه رفتم و با شهيد چمران همراه شدم. شك نداشته باشيد كه اگر اين پيوندها نبود، ما بدون علماء و بدون راهنمایی آنها شکست میخوردیم. با راهنمایی آنها بود که توانستيم پيروز شويم و انشاءالله در ادامه، انقلاب را به قله ميرسانیم.
*به نظر شما پيامي كه رهبر انقلاب با ايجاد حكومت اسلامي به مردم جهان مخابره كرد، چه تأثيري در معادلات سياستمداران كشورهاي استعمارگر گذاشت؟
امام که آمد، فکر و حقیقت قلب و روحش در حمايت از مسلمانان جهان بود. امام بين هیچ قومیتی تفاوت نگذاشت. امام که آمد از فلسطین که سنّی بودند، حمایت کرد؛ از بوسنی و هرزگوین و از ديگر كشورهاي مسلمان. وقتي مردم جهان حمايت يك رهبر مسلمان را از ساير كشورهاي مظلوم ديدند، اميدوار شدند و البته اين زنگ خطري بود براي كشورهاي استعمارگر. حتی بنده بعد از انقلاب، به همراه آیتالله واعظزاده خراسانی، برای گزینش طلاب به چند کشور سنينشین رفتیم. چند سال قبل هم با آیتالله اراکی، که رئیس مركز جهاني تقريب هستند، سفری داشتيم به يكي از كشورهاي مسلمان و با علماء و شخصيتهاي بزرگشان ديدار كرديم. براي حمايت از مسلمانان مظلوم اندونزی که از دست وهابیت به ستوه آمده بودند، چند سفري هم به آن كشور داشتيم. همه اينها براي انتقال پیام امام راحل بود که آنها را به وحدت و دوستی دعوت ميكرد. مدتی قبل نیز در گرگان کنفرانس وحدتي برگزار شد، که مفتیهای قزاقستان و روسیه و ساير كشورها هم در آن حضور داشتند؛ اين نشان از ارتباط ما با يكديگر دارد.
*جمهوري اسلامي چقدر در اتحاد و همزيستي مسالمتآميز ميان شيعه و سني تأثيرگذار بوده؟ آيا قبل از انقلاب هم اتحاد به اين شكل بوده است؟
اگر قبل از انقلاب و بعدش را ورق بزنیم، خیلی فرق است. قبل از انقلاب، وحدت به اين شكل وجود نداشت. چون فکر طاغوت وامگرفته از فكر صهیونیست بود و اين فكر بر پهلوی غالب بود؛ اما فکری که بعد از انقلاب غالب شد، چون فکر قرآنی و اسلامی با محوریت قرآن و حديث بود، وحدت و دوستي ميان اقوام را پررنگتر کرد. الان فکر مردم مسلمان با فکر علماء و شخصیتهای بزرگشان، يكي است. خود من ۱۷ ساله بودم که تازه انقلاب شده بود و با علمای قم ارتباط گرفته بودم و آنها را به منطقهمان دعوت میكردم. وحدت طلبی در مشي امام خميني (ره) و مقام معظم رهبری است که به علمای اهلسنت توجه داشتند و دارند.
*چند كلمهاي در مورد رحلت امام خميني (ره) بفرماييد.
بعد از فوت امام، مردم واقعاً در يك غم بزرگ فرو رفتند؛ چون از يك طرف رهبري با آن عظمت را از دست داده بودند و از طرفي نگران بودند كه چه کسی خلف صالح ايشان میشود. الحمدلله وقتي مقام معظم رهبري آمدند، خيالشان راحت شد و آرام شدند. ما در آن زمان، در مسجدمان برای رحلت امام، مراسم گرفتیم.
*به عنوان سؤال آخر، توصيه شما براي حفظ اتحاد ميان اقوام و مذاهب مختلف چيست؟ چگونه مراقب باشيم دشمن وحدت ما را به هم نزند؟
در اينباره حدیث رسول گرامي اسلامh براي ما يك الگو است. ايشان ميفرمايند: «من بعد از خودم، قرآن و عترتم را در ميان شما به يادگار ميگذارم؛ كه اگر به آن دو تمسك بجوييد، هرگز گمراه نميشويد.» پس ما اگر پیرو عترت رسول باشیم، هیچ موقع به خطا نمیرویم و هميشه در راه مستقيم هستيم و دشمن نميتواند بينمان تفرقه بيندازد.
*از فرصتي كه در اختيار خوانندگان ما قرار داديد، سپاسگزاريم.