راهکارهای گرایش نوجوانان به دین(۲)
در ادامه راهکارهاق گرایش نوجوانان به دین حجتالاسلام «بهروز عباسی» طلبه سطح سه علوم دینی، بحث را اینگونه ادامه داد: «در تربیت دینی کودکان به جز والدین، معلمان و مربیان، رسانهها هم نقش دارند؛ اما بر این نکته تأکید دارم که والدین باید از نگاه متعصبانه خود نسبت به مسائل دینی دور شوند تا موفق به تربیتی موثر و ریشه دار در فرزندان شوند. یکی از راههای انتقال دانش به نوجوانان، کتاب و برنامههای رسانههای ملی است؛ تولیدات رسانهای و محتوای کتابهای کودکان و نوجوانان باید باعث گرایش نوجوانان به دین و مذهب باشد. اگر والدین تلاش کنند و مدرسه همت کند اما محتوای کتب و رسانه ملی باعث تقویت باورهای دینی نشود، تأثیر این تربیت کم میشود. نمونه بارزی که جای دارد دولت انقلابی حتماً بر آن نظارت داشته باشد، تولیدات نمایش خانگی است که تا حدودی در محتوای این تولیدات رسانهای دین و دینداری در حاشیه است.»
«نرگس ولایی پیرایش» چهارمین کارشناس این میزگرد مجازی گفت: «همه ما دوران کودکی و نوجوانی را سپری کردهایم. پیش از سن تکلیف در کنار پدر و مادر خود به نماز ایستادهایم؛ اما بین زمان ما تا زمان فرزندانمان چیزی حدود۲۰ سال فاصله است! به باور من یکی از دلایل تربیت اشتباه، تناقض میان دو فرهنگ اسلامی و غربی است. به طور مثال تربیت سنتی پدر محور و تربیت غربی فرزند محور، که هر دو افراطی هستند. تربیت مناسب چیزی بین این دو است که سبب گمراهی جوانان در حل مشکلاتشان نشود.»
وی با اشاره به جسارت بیش از حد عدهای از قشر جوان، نوجوان و حتی کودک ابراز کرد: «باید دید که ریشه این جسارتِ ناشی از تربیت غلط کجاست؟ چرا فرزند خانوادهای مذهبی دچار ناخلفی میشود و یا برعکس؟ معتقد هستم ایمان امری فطری است؛ اما روشهای دینی کردن نوجوانان را تعلیم ندیدهایم. روایتی از پیامبر نیز وجود دارد مبنی بر اینکه نوزادان با ایمان و خداشناس متولد میشوند و والدینش او را منحرف میکنند. چطور تربیت میتواند منجر به بیتربیتی شود؟ نقش والدین، معلمان و روحانیان در تربیت، تنها برداشتن موانع و گذاشتن عوامل است. همچنین این امر باید با رفتار به طرف مقابل فهمانده شود نه امر و نهی. فرزندان شبیه به گلی در حال رشد هستند؛ ما تنها نقشمان در رشد گل، برطرف کردن موانع و ایجاد عوامل است. نمیتوانیم با نصیحت و دستور دادن، موجب رشد آن شویم. چه بسا طبق روانشناسی گیاهان نتیجه عکس نیز بدهد. وظیفه ما در جایگاه والدین و یا آموزگار، تنها هدایت به راه درست است. پس از هدایت، آن هم به طور غیرمستقیم، سؤال پیش میآید که چگونه نوجوان را در همان مسیر درست نگه داریم؟ نظرم این است والدین، معلمان، مربیان و حتی روحانیان باید روش تربیتی- گفتاری را به رفتاری تغییر دهند و از اثرات تربیت مناسب سخن بگویند تا صرف مسئله تربیت. چه بسا راه و رسم بزرگان و عالمان دینی ما هم همین گونه بود؛ به نحوی که ابتدا به طور مثال از اسرار نماز میگفتند نه احکام نماز و یا اینکه دین را صرفاً در فقه آن محدود نمیکردند و تمام معنویات آن را بیان میکردند. اشکال کار ما نیز همین جا است که دین را هرگونه که بخواهیم تفسیر میکنیم و همان قید و بندهای محدود را میخواهیم در مغز جوان فرو کنیم. حتی اگر در این راه موفق هم شویم تأثیر آن فقط چند سال است و به زودی از بین خواهد رفت. تربیت دینی چند گام است و گام اول آن ایجاد انس و محبت دینی است؛ یعنی آموزشی که در محیط ناامن منتقل شود، ارزشی ندارد و آموزش باید در محیط مهرآمیز صورت گیرد.» «حجت الاسلام عباسی» برای جمعبندی مطالب داوطلب شد و گفت: «در جلسهای از من سؤال شد چه کنیم نوجوانان در صفهای نماز مسجد شرکت کنند؟ در جواب گفتم ساده است! در مسجد به آنها سِمَت بدهید؛ یکی را مسئول خرید قند و چای کنید. یکی را مسئول توزیع و رسیدگی به امور دیگر. هیأت امنای مساجد باید جوانان را در امور مسجدداری دخالت دهند. والدین باید از همان کودکی برای مذهبی کردن کودکان برنامه داشته ؛ برای مثال در ماه محرم برای پسربچهها و دخترخانمها لباس مخصوص محرم تهیه کنند و توضیح دهند چرا این لباس با این رنگ در این ماه پوشیده میشود. حتماً کودکان را با خود به مراسم مذهبی ببرند. البته نه با اجبار، بلکه با زبان محبت! به این روش خود نوجوان برای شرکت در مراسمات مذهبی پیشقدم خواهد شد.»