هنر های دستی زنان سیستان و بلوچستان (2)
قالی بافی
قالیبافی از هنرهای دستی مهم این خطه است. سابقه درخشان بافندگی سیستان، ریشه در کوشش و روحیه شاد و پُرتوان بانوان سیستانی داشته است؛ چراکه تجربه نشان میدهد هر جا کشاورزی رونق گرفته، فرشبافی رو به نابودی رفته است. با توجه به اینکه سیستان در گذشته کشاورزی پررونقی داشته، شهرت بافتههای آن در جهان پیشین، تعجببرانگیز است؛ زیرا سنت بافندگی سیستانیها به بافتههای سکایی جهان باستان میپیوندد. در حال حاضر، نزدیک به دو هزار دار فرش در نقاط شهری و روستایی سیستان دایر است و افراد مشغول به کار تولید فرش، حدود چهار هزار نفر هستند؛ که بیشتر آنان را بانوان روستایی تشکیل میدهند. ازاینرو، بافت فرش یکی از مهمترین و تنها فعالیت غیر کشاورزی مهم منطقه به شمار میرود؛ و درآمد قابلملاحظهای را نیز نصیب خانوار روستایی در سیستان میکند.
گلیم بافی
گلیمبافی، یکی از هنرهای دستی در منطقه سیستان و بلوچستان است؛ مشتمل بر دو قسم گلیم دورو (شامل ساده، پود بافت و تخت بافت) و گلیم یکرو (سوماک، پودپیچ و سوزنی). هنر گلیمبافی، در برخی روستاها و نقاط عشایری سیستان رواج دارد. تاروپود اینگونه گلیم، بستگی به ماده اولیه دارد. ممکن است تار آن از پنبه، پشم و یا مو؛ و پود آن از پشم یا نوارهای بریده و باریک از پارچههای کهنه باشد. در مجموع، گلیم، بافتهای است که بهعنوان زیرانداز و پرده در چادرها و محلهای عمومی نظیر قهوهخانهها و نیز در تهیه لوازم زندگی و کار، مانند رختخواب (چادرشب)، سجاده، خورجین، جوال، پشتی، جُل اسب، سفره و… استفاده میشود. گلیم در گویش سیستانی، شال (shal) نامیده میشود.
چلیک بافی
چلیک، نوعی طناب است که از الیاف گیاهانی مانند «برگ کَرتِه» و جِلد نخ مانند دور درخت خرما بافته میشود. از این طنابها، برای حمل بار با حیوانات و محکمکردن سقف خانههای قدیمی و غیره استفاده میشده است. هر سه نوع مواد اولیه در منطقه وجود دارد. این صنعت دستی با ورود طنابهای پنبهای و نایلونی از رونق افتاده و جای خود را به صنایع جدید داده است. هرچند چلیک از نظر مقدار تولیدی قدرت رقابت با این طنابها را ندارد؛ اما در قسمت کیفیت، هنوز هم برتری خود را نسبت به آنها به اثبات رسانده است. اغلب روستاییان در هنگام احتیاج و جایی که دسترسی به طناب نداشته باشند، چلیک میبافند.
سفال سازی
سفالسازی از گذشتههای بسیار دور، در این منطقه و بهخصوص بین بلوچیها رواج داشته است. نمونههایی از آن در روستای «دامین» شهرستان ایرانشهر، یافت شده که مربوط به دو هزار سال پیش از میلاد بوده است. امروزه نیز در روستای «کلپورگان» در 35 کیلومتری جنوب شهر سراوان، که محل سکونت سفالگران بلوچ است، هنرمندان زیادی به هنر سفالسازی اشتغال دارند. آنچه سفال این منطقه را از سایر مناطق متمایز کرده این است که بلوچها، رنگ را از گونهای سنگ منگنز که از کوه بیرگ سراوان به دست میآورند، میسازند. آنها ظرفهای سفالی را به اشکال مختلفی برگرفته از طبیعت ترسیم میکنند و به طبیعت جان میبخشند؛ تصاویری مانند خورشید، ماه، ستاره و … . وسیله نقشکردن سفالها نیز، برگ درخت خرما یا تکهای از همان سنگ مخصوص است. بیشتر نقشها، ابتدایی و به شکل نقطهچین هستند.
حصیربافی(خولک بافی)
صنعت حصیربافی در منطقه سیستان با گویش اصیل (Assel) بافی تلفظ میشود. تولیدات حصیر برای زیرانداز، سایهبان، ظروف مختلف، پرده و… کاربرد دارد. حصیربافی شامل بامبوبافی، مرواربافی، ترکهبافی، سبدبافی و چیغبافی نیز میشود. هنرمندان حصیرباف، با جان و دل و عشقی که به کارشان دارند، قدم به مناطق کوهستانی دیارشان میگذارند؛ تا با دستان لطیف خود، بدون اینکه زخمی بر بدنشان بهجای بگذارند، شاخهها را با خود به همراه بیاورند و محصولات زیبایی از آن به وجود آورند. آنها، تاروپودی از سبدها و ظروف حصیری را برای مصارف خانگی و یا فروش آن، به نمایش میگذارند و هنر دستِ خود را به رخ دیگران میکشند. حصیر از برگ درخت خرما، که به زبان بلوچی به آن «پیش» میگویند، و همچنین از برگ نخل وحشی، با زینتی کوتاه به نام «داز» بافته میشود. در حصیربافی، مردان نیز شرکت دارند. برای بافتن حصیر، نخست برگهای نخل را خیس میکنند و به شکل نوارهای ریزودرشت درمیآورند. بدیهی است هرقدر نوارها ریزتر باشند، کار ظریفتر است. پس از آمادهشدن نوارها، بار دیگر آنها را خیس کرده و سپس شروع به بافتن میکنند.
حصیربافی در بیشتر استانهای ایران رایج است، با این تفاوت که مثلاً حصیرهای ساخت شمال، طرحهایی هندسی دارند که از بافت نی طبیعی یکرنگ، پدید میآیند و در میناب، نوارهای رنگین از نی قرمز، در داخل حصیر بافته میشود. حصیر نهفقط بهعنوان کفپوش و زیرانداز، بلکه همراه با تیرهای چوبی بهعنوان پوشش سقف خانهها نیز به کار میرود. در چادرهای عشایری، دیواره چادر را از بافتن نی به ریسمان و موی بز میسازند. قشقاییها، در این زمینه طرحهای مشبک با ریسمان مشکی به وجود میآورند. عشایر کرد، نیهای عمودی را تماماً از ریسمانهای رنگین پشمین میپوشانند و طرحهای هندسی جانداری از آنها میسازند و گاه تصویر آدمها و حیوانات را هم بر آنها میافزایند. اما بلوچها، خانههای خود را به شکل سبدهایی غولآسا به نام «کپر» میسازند. حالت دیوار کپر که از درون به گنبد میماند، با نقشهای مارپیچ خود، روح آدمی را بهسوی نامتناهی اوج میدهد.